آنها با وجودي كه در ظاهر دخالت در سياست را نفي مي كنند اما در تمام سخنراني ها و كتاب ها و آموزه هاي خود، دخالت در همه امور آن هم دخالت تمام و كمال را خواستارند. ديويد كيپز نماينده بهايي هاي فرانسه، در مراسم يكصد و پنجاهمين سال پايه گذاري فرقه ضاله بهائيت، مي گويد:
«بهائيان براي تسريع روند تغييرات به سوي صلح جهاني در اقدامات آموزشي و بهبود وضعيت اجتماعي در سراسر جهان دخالت مي كنند»(151).
بهائيان همچنين از هر حركت جمعي مذهبي نيز نهي شده اند. به همين سبب آنان چيزي به نام نماز جماعت و. . . ندارند و البته اين به معناي آن نيست كه آنها با يكديگر متحد نيستند بلكه تنها از اعمال مذهبي به صورت جماعت در جامعه مسلمين جلوگيري مي كنند.
بهائيان ازدواج با همه محارم را جز با زن پدر جايز مي شمردند (يعني ازدواج با خواهر، خاله، عمه، خواهرزاده، برادرزاده، و. . . همگي جايز بود) و اين از كثيف ترين دستورالعمل هايي بود كه بهائيان براي حفظ و ازدياد نسل خود به آن تن دادند و علاوه بر اين مانند پيشينيان خود از راه فطرت و اخلاق خارج شده و روابط فاسد و لجام گسيخته و غيرطبيعي را به عنوان امري پذيرفته شده در ميان خود قبول كرده اند و مرتكب مي شوند و در صدد آن هستند همان طور كه در غرب برخي كشورها اين عمل زشت اخلاقي را قانوني كرده اند در تمام دنيا به صورت اصلي قانوني در آورند.
با نگاهي گذرا به سير تاريخي اين فرقه و دستورالعمل هاي مكتوب و منتشر شده آنان، مشاهده مي كنيم كه اين اعمال از ابتداي حركت اين افراد جاسوس و خود فروخته غرق در لجنزار هواهاي پست نفساني يكي از مهم ترين اصول پذيرفته شده آنان بوده است. آنها عقيده داشتند:
«. . . ايام فترت است و هيچ تكليفي بر مردم واجب نيفتاده. اگر چه در شريعت باب يك زن را نه شوهر جايز است، لكن اكنون اگر افزون بخواهد منعي نباشد و هر يك از آن جماعت نامي از انبيأ كبار و ائمه اطهار را بر خويش مي نهادند و زنان و دختران خويش را به نام و نشان زنان خانواده طهارت مي خواندند و هر جا كه جمع مي شدند به شرب خمر و منهيات شرعيه ارتكاب مي نمودند و زنان خويش را اجازه مي دادند تا بي پرده به مجلس نامحرمان درآمده و به خوردن شراب مشغول شوند و سقايت نمايند». (152)ارتشبد حسين فردوست در خاطرات خود نمونه هاي بسياري از رفتارهاي ناهنجار مردان بي بند و بار بهائي همچون هويدا و. . . را ذكر مي كند و علاوه بر آن افرادي مانند صبحي، بهائي تواب، نيز نمونه هاي بسيار ديگري را در كتاب «خاطرات صبحي» خود نقل مي كند كه به دليل عفت قلم و احترام به خوانندگان محترم از بازگويي و بازنويسي آن معذوريم.
قره العين، زن فاسد و بي عفتي كه با گفتار و رفتار فاسدش نقش مؤثري در معرفي و جذب افراد منحرف به اين فرقه داشت خطاب به پيروان بابيگيري گفته است:
«اي اصحاب، اين روزگار از ايام فترت شمرده مي شود، امروز تكاليف شرعيه به يكباره ساقط است و اين صوم (روزه) و صلوه (نماز) و ثنا و صلوات كاري بيهوده است. . . پس زحمت بيهوده بر خويش روا نداريد و زنان خود را در مضاجعت (همخوابگي و همبستري) طريق مشاركت! بسپاريد(153)
و البته اين جملات از كسي كه مريد فرقه اي استعمار ساخته است، بعيد نيست، چرا كه وزارت مستعمرات انگليس - از مؤسسان و حاميان فرقه هاي ضاله - نيز خطاب به يكي از جاسوسان خود در كشورهاي اسلامي مي گويد:
«در مسئله بي حجابي زنان بايد كوشش فوق العاده به عمل آوريم تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر، مشتاق شوند. .. . پس از آنكه حجاب زن با تبليغات وسيعي از ميان رفت، وظيفه مأموران ماست كه جوانان را به عشق بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان تشويق كنند و به اين وسيله فساد را در جوامع اسلامي گسترش دهند»(154).
بهائيان همچنين با توجه به تأثيرپذيري كودكان و نوجوانان بيشترين تلاش تبليغي خود را بر روي اين نسل متمركز كرده اند و لجنه هاي گلشن توحيد با احداث مهد كودك ها و مدارس و ترتيب دادن اردوهاي تبليغي كودكان و نوجوانان را به خود جذب مي كنند.
آنها همچنين به بهانه صلح و شعار تساوي زن و مرد، زنان را در تمام عرصه ها به عنوان عروسك هاي خيمه شب بازي كه سرنخ آنان دست صهيونيست ها است، به روي صحنه آورده و مي خواهند به وسيله آنان صلحي منطبق بر نظم نوين و تك قطبي جهاني برقرار سازند.
عبدالبهاء در يكي از مطالب خود مي نويسد:
«. . . و چون (هنگاميكه) نسوان در عالم انساني نفوذ و تأثير كلي يابند، از جنگ محققاً جلوگيري نمايند. . . نفرت و انزجار آنان (زنان)نسبت به جنگ بايد براي استقرار و حفظ صلح عمومي(!!) مورد استفاده قرار گيرد»(155). و البته بهترين و مؤثرترين كار زنان نقش تبليغي آنان است:
«اي اماء رحمن، محفلي. . . آرايش دهيد و در آن محفل به كمال حكمت در اوقات مخصوصه مجتمع شويد و به ذكر آن يار مهربان مشغول گرديد و مذاكره در ادله و براهين ظهور جمال مبين فرمائيد تا هر يك از اماء رحمن نطقي بليغ يابند و لساني فصيح بگشايند و سبب هدايت اماء كثيره گردد و عليكن التحيه والثنأ. . »(156)با توجه به آثار منتشره بهائيان مشاهده مي شود كه آنان دنباله رو فرقه استعماري وهابيت هستند كه با تلقين جاسوس انگليسي، مستر همفر، حمايت هاي قواي نظامي و مالي انگليس ايجاد شد. حضرت امام «رضوان الله تعالي عليه» سالها پيش، از اين هماهنگي پرده برداشته و مي فرمايند:
«يك حقايقي در كار است، شما آقايان در تقويم دو سال پيش از اين يا سه سال پيش ازاين بهائي ها مراجعه كنيد، در آنجا مي نويسد: تساوي حقوق زن و مرد رأي عبدالوهاب، آقايان هم از او تبعيت مي كنند. . . نظامي كردن زن، رأي عبدالوهاب، آقا تقويمش موجود است، نگوئيد نيست. . . »(157).
نقش زنان غربي در گسترش فرقه
در طول بيش از 150 سالي كه از ايجاد اين فرقه ضاله گذشته است چه در شرق و چه در غرب همواره زنان به عنوان مهره هايي فعال در پيشرفت آن مورد استفاده قرار گرفته اند كه بسياري از آنان را زنان آمريكايي تشكيل مي داده اند كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:
¤ لويزا مور و همسرش گتسينگر (هر دو آمريكايي بودند). روحي ماكسول در مورد لويزا مور مي گويد:
«راه هاي ناصاف را براي موفقيت ما (بهائيان) هموار مي كرد و مل وار خود را به آب مي انداخت كه بهر ما(بهائيان)پل نجاتي ايجاد كند».
¤ فوئب هرست يكي از متموليني كه موقوفات زيادي براي بهائي ها در آمريكا از خود به جاي گذاشت. او معاون دانشگاه كاليفرنيا بود كه در سال 1898 لويزامور و همسرش را به اين دانشگاه دعوت كرد.
¤ ميس اتل روزنبرگ متولد 1858 انگليس.
¤ ميسيز هلن گودال (آمريكا) كه روش تبليغي او را چنين معرفي مي كنند:
«در محافل و مجالس كه تشكيل مي گرديد، رسم چنان بود كه ميسيز گودال يك لوح را تا آخر تلاوت مي كرد و به هيچكس اجازه نمي داد كه راجع به آن بحث كند. . . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
151- خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران، مورخه 21/2/1372، به نقل از خبرگزاري فرانسه.
152- عبدالحسين نوايي، فتنه باب، ص .14
153- بهرام افراسيابي، تاريخ جامع بهائيت، انتشارات سخن، ص .114
154- خاطرات مستر همفر، جاسوس انگليس در ممالك اسلامي، ترجمه دكتر محسن مؤيدي، انتشارات امير كبير، ص .84
155 -احمد يزداني، مقام و حقوق زن در ديانت بهائي، ص .92
156- احمد يزداني، مقام و حقوق زن در ديانت بهائي، ص .146
157- صحيفه نور، ج 1، ص .56

+ نوشته شده در  ساعت   توسط مرکز مطالعات فرهنگی سیاسی  |  13 نظر


اين نحوه تبليغ در امريكا مرسوم گرديد و باعث شد كه امربهائي در سانفراسيسكو و اطراف منتشر گردد»(158).
او از كساني است كه در تصويب ساختمان مشرق الاذكار و جمع آوري اعانات نقش بسزايي داشت.
¤ سارا فارم ر: (آمريكايي) مؤسس «گرين ايكر»(159)
¤ مي ماكسول مادر روحيه ماكسول: مبلغ در آمريكا، كانادا، فرانسه.
¤ روحيه ماكسول: زن شوقي افندي.
¤ ميسيز كراپز ملقّب به مريم: اولين بهائي انگلستان.
¤ ليدي بلامفيلد ملقب به ستاره: (لندن): در ژنو فعاليت تبليغي را به صورت غير مستقيم و تحت عنوان «نهضتي براي صلح اعظم جهاني» شروع كرد و بهائيت را در جامعه ملل كه در ژنو تشكيل مي شد و منظور اصلي او بود نفوذ داد.
¤ ميس آلمانوبلاك آلماني الاصل ساكن آمريكا: مأمور اعزامي به آلمان در زمان جنگ جهاني اول - 1907 - بود.
¤ دكتر سوزان مودي ملقب به امه الاعلي، آمريكايي است. مودي از طرف عبدالبهأ به ايران اعزام شد. او به بهانه مراقبت در امور طبي و بهداشتي و تعليم و تربيت زنان بهائي به ايران آمده بود:
«دكتر مودي گرفتاري هاي زن هاي ايراني را از لحاظ بهداشت و فرهنگ و وجود حجاب و. . . با محافل آمريكا در ميان گذاشت. . . به تأسيس مدرسه تربيت همت گماشت. . . . و خانم هاي ديگري را نيز از آمريكا به ايران دعوت نمود. . . اول ميس ليليان كيپس (1290 شمسي). . . و پس از آن ميس جنوير. . . سارا كلاك. . . اليزابت استوارت. . . ميس ادليد شارپ و. . . »(160).
¤ ميس ليليان كيپس: معلم مشهور مدرسه تربيت تهران.
¤ ميسيز كلارا دان امريكايي الاصل مبلغه در قاره استراليا.
تلقي روشنفكران از بابيگري چگونگي تكوين بهائيت بيش از هرچيز اين نكته را اثبات مي كند كه فرقه مذكور با هدفهاي استعماري شكل گرفته و در طول تاريخ حيات خود همواره از سوي كانونهاي قدرت بيگانه حمايت و هدايت شده است اما متأسفانه جريان روشنفكري ايران به دليل خصلت دوگانه سكولار و غرب زده بودن، هميشه سد و مانعي در راه بررسي و شناخت درست اين فرقه ايجاد كرده و مانع از درك و دريافت صحيح مردم از علل وعوامل واقعي پيدايش بهائيت و تأثيرات آن برتحولات اجتماعي ايران شده است. نگاهي گذرا به آثار روشنفكران پيرامون فرقه هاي ضاله بابيت و بهائيت اين نكته را به خوبي نشان مي دهد. متأسفانه عمده روشنفكران و مورخين معاصر اعم از چپ يا راست، سعي نموده اند فتنه و بلواي بابيگري و بهائيگري را به عنوان يك «جنبش» مورد بررسي قرارداده و از اين رهگذر خصلت مترقي به آن بخشيده اند.
در ميان انبوه كتابهاي رنگارنگي كه از ابتدا درباره فتنه باب و بهأ به رشته تحرير درآمده است كمتر كتابي وجود دارد كه نگاهي واقع بينانه به اين مسأله داشته باشد. اين لغزش و خطا تنها منحصر و ويژه مورخين و نويسندگان و تحليلگران ماركسيست نيست. حتي برخي از نويسندگان كتابهاي مذهبي هم در اين مورد دچار لغزش و خطا هستند.
محمدرضا فشاهي(161) كه اكنون به عنوان استاد دردانشگاه پاريس به تدريس فلسفه مشغول است در كتابي كه به نام «واپسين جنبش قرون وسطايي در دوران فئودال» منتشركرده از فتنه و بلواي استعماري بابيگري به عنوان «جنبش» ياد مي كند و آن را حامل شعارهاي «مساوات گرايانه» مي داند و مي نويسد:
«مخالفان انقلابي فئوداليسم درتمام دوران قرون وسطي وجود داشتند و مبارزات آنان به مقتضاي زمان، غالباً به شكل عرفان، الحاد آشكار و يا قيام هاي مسلحانه تجلي مي نمود. درمرز نيمه اول و نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي، تحولاتي در انديشه مذهبي و تفكر در ايران روي مي داد كه به نام «مكتب شيخيه» شهرت دارد. اين تحول كه در آغاز درانديشه مذهبي و عرفاني شكل گرفت سرانجام در سيرتكاملي، خود به «جنبش بابيان» يعني يك جنبش اجتماعي منجر شد. بنابريك تعريف جامع، اين جنبش درمرز بين جامعه كهن فئودالي و انحطاط و تجزيه سريع آن قراردارد و خود يكي از عوامل اين انحطاط و تجزيه سريع است. در اين جنبش به شكل بسيارمهمي، آن گذار عظيم تاريخي از جامعه سنتي به جامعه درحال پيدايش منعكس است كه «باب» (علي محمد شيرازي) ايدئولوگ ديني آن بود. »(162)محمدرضا فشاهي در ادامه اين تعريف مي افزايد:
«ويژگي اين جنبش در حالت مرزي آن است كه در عين شباهت كامل به جنبش هاي الحادآميز قرون وسطايي، برخي هسته هاي جنبش هاي غيرمذهبي سوداگري بعدها را نيز با خود دارد. به ديگرسخن، در جنبش بابيان هم شعارهاي قيام هاي مساوات گرايانه دهقانان قرون وسطايي و هم برخي شعارهاي موردپسند سوداگري انعكاس يافته است. بدين سان در اين جنبش، عناصر قرون وسطايي قيامهاي دهقاني و فقراي شهري و عناصر قيام هاي دموكراتيك و ليبرال دوران آغاز شونده، با هم درآميخته. . . »(163)فشاهي از نحوه برخورد با بابيگري اظهارتأسف مي كند و مي نويسد:
«تاكنون با مكتب شيخيه و بويژه با جنبش بابيان همچون يك حرامي رفتار شده است و چنين وانمودشده است كه گويا اين مكتب و سپس آن جنبش از بطن تاريخ و فرهنگ ايراني و اسلامي بيرون نيامده و دنباله و نتيجه منطقي تحولات اجتماعي و فكري ايرانيان نبوده است. . . »(164)البته اين نگرش و تحليل تنها مختص محمدرضا فشاهي نيست. باقر مؤمني(165) هم دركتاب «ايران در آستانه انقلاب مشروطيت» حركت استعماري و فتنه باب و دنباله آن، بهائيگري، را يك «جنبش» مي نامد و به طوركلي اكثر روشنفكران غرب زده و نويسندگان و عناصر ماركسيست، فرقه باب و بهائيت را يك جنبش و يك حركت مترقي ارزيابي مي كنند و منشأ آن را به طريقي با تضاد طبقاتي مبتني برمالكيت و ثروت توجيه مي نمايند كه اين امر نشانه فاصله داشتن از واقعيت هاي جامعه ايران است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
158- فروغ ارباب، اختران تابناك، مؤسسه ملي مطبوعاتي امري 122 بديع، ص .206
159- مدرسه تابستانه بهائي كه توسط محفل ملي آمريكا و كانادا اداره مي شود. اختران تابناك، ص .218
160- اسامي و سابقه افراد از كتاب اختران تابناك، نوشته فروغ ارباب، انتشارات مؤسسه ملي مطبوعاتي امري، 122 بديع برداشت شده است.
161- محمدرضا فشاهي در سال 1324 در تهران به دنيا آمد. تحصيلات خود را در دبيرستان كشاورزي «مامازن» به پايان برد. فعاليت ادبي و مطبوعاتي را از سال 1347 از مجله فردوسي و با چاپ سفرهاي «موج نو» آغاز كرد و كم كم به چهره اي شناخته شده در ميان جوانان مبدل گرديد. در اواخر دهه 1340 با يك دختر ارمني ازدواج كرد و در اوايل دهه 1350 به همراه وي به فرانسه مهاجرت كرد. فشاهي در پاريس به تكميل تحصيلات خود دررشته فلسفه پرداخت و هم اكنون به عنوان استاد فلسفه در يكي از دانشگاه هاي پاريس به كار اشتغال دارد.
162- محمدرضا فشاهي، واپسين جنبش قرون وسطايي در دوران فئودال، انتشارات جاويدان، چاپ اول، 1356، مقدمه.
163- همان.
164- محمدرضا فشاهي، همان.
165- براي آشنايي با شرح حال و عملكرد باقر مؤمني به جلد هفتم از مجموعه كتاب هاي «نيمه پنهان»، دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان، مراجعه فرماييد

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۲۲ساعت ۱۲ ب.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر  |