|
ـ نری
برخی ازفتاوای عجیب وهابیتبچه دار شدن از راه دور! ممكن است بر اثر كرامت يكى از
اولياء با آنكه مسافت بين زن و شوهر زياد است آن دو به ديدار يكديگر رسيده
باشند و از اين راه فرزندى به وجود آمده باشد. منبع: شيعه آنلاين ترویج زنا با مجوزهای شرعی یا غیر شرعی؟؟!! اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد، سپس با زنى نزدیکى کند ومنى اش را داخل رحم نریزد، نه غسل بر او واجب مى شود و نه حدّ زنا، و ضررى به عباداتش هم نمى زند.این سخن از شخصى است بنام عبد القاهر تمیمى که سُبکى نویسنده کتاب طبقات الشافعیّة او را پیشوایى بزرگ وجلیل القدر و دانشمندى که آوازه علمى اش گیتى را فرا گرفته و علوم ودانشش به خراسان حمل مىشد معرّفى کرده است. ابن نُجیم حنفى با یک درجه تخفیف همین فتوا را بگونه اى دیگر صادر کرده ومى گوید: اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد و با زنى نزدیکى کند پس اگر احساس لذّت کند و حرارت و گرماى درون را لمس کرد حجّ او باطل مى شود، وگر نه ضررى نخواهد داشت. أبو حنیفه نیز گفته است: اگر مردى در برابر قرار داد ده درهم با مادرش ازدواج و نزدیکى نماید زناکار نخواهد بود و حدّ زناکار هم بر وى جارى نمى شود، و اگر مردى آلتش را در پارچه اى به پیچد و با زنى همبستر شود زناکار نیست و حدّ بر او جارى نمى شود. توضیحى بر این اباطیل 1 ـ ازدواج با محارم از قبیل مادر و خواهر و غیر آن دو از محرّمات قطعى فقه اسلام است. 2 ـ زناشوئى و نزدیکى به هر شکلى و با هر زنى بدون شرایط شرعى آن از قبیل عقد از دواج و غیر آن زنا محسوب مى شود. 3 ـ استفاده از پارچه براى پوشیدن آلت، مجوّزى براى نزدیکى نمى شود. 4-نریختن آب منى در رحم زن نیز نمى تواند ملاک حلیّت زناشوئى باشد.
سایت رهبران شیعه : ترجمه سلام شیعه
برچسبها: سوریه خط مقدم شیعه علیه وهابیت
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۹ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
متن شعر:
دوباره بساط طرب شد مهیا شب می فروشی شب باده نوشی شب هو کشیدن گریبان دریدن چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما که دنیا به خسران عقبی نیارزد و این زندگانی فانی جوانی خوشی های امروز اینجا به افسوس بسیار فردا نیارزد اگر عاشقانه هوادار یاری اگر آبرو می گذاری به پایش بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟ به شانه کشیدی غم سینه اش را؟ اگر یک نفر را به او وصل کردی به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟ اگر اشک داری به شکرانه اش … ها دل آشفته بودن دلیل کمی نیست و پایان این بی قراری بهشت است نسیم کرامت وزیدن گرفته مبادا بدوزی نگاه دلت را به مردم که بازار پوسف فروشی در این دوره ی بد شدیداً گرفته خدایا به روی درخشان مهدی به قلب رئوفش که دریای داغ است به لب های گرم علی یا علیش به دست کریم و نگاه رحیمش به حال نیاز و قنوت نمازش به برق نگاه و به خال سیاهش به حج جمیلش به جاه جلیلش به صبح عراق و شبانگاه شامش به جان داده های مسیر عبورش مرا دائم الاشتیاقش بگردان تفضل بفرما بر این بنده ی بی سر و پا مرا همدم و محرم و همرکاب سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان ندیدم شهی در دل آرایی تو تو خورشیدی و ذره پرور ترینی نداری خماری به مشتاقی من نداری خرابی به بی تابی من نداری به کویت ز من بی نواتر نداری گدایی به رسوایی من نداری مریضی به بد حالی من نداری غلامی به تنهایی من نداری اسیری به شیدایی من امید غریبان تنها کجایی؟ تجلی طه، گل اشک مولا، دل آشفته ی داغ آن کوچه ی غم گرفتار گودال خونین، گرفتار غم های زینب، سیه پوش قاسم عزادار اکبر گل باغ لیلا، پریشان دست علم گیر سقا نفس های سجاد، نواهای باقر، دعا های صادق کس بی کسی های شب های کاظم حبیب رضا و انیس غریب جواد الائمه تمنای هادی، عزیز دل عسکری، پس نگارا بفرما کجایی؟ دلم جز هوایت هوایی ندارد وضو و اذان و نماز و قنوتم دلی که نشد خانه ی یاس نرگس مرا در کمندت بیفکن که دیگر خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا ید اللهی و حق بجز دست مشکل گشای تو مشکل گشایی ندارد غلام تو ام از ازل تا قیامت بیا تا جوانم بده رخ نشانم نگارا نگاهی که جز نوش لعلت بیا تا نمردم به فکر دوا باش کریما، رحیما، رئوفا، عطوفا، نگارا، بهارا، بیا جان مولا بیا جان زهرا، بیا جان زینب، بیا جان سقا سحر خیز مکه، سحر خیز کوفه سحر خیز مشهد، سحر خیز کربُ بلا و مدینه سحر یاد ما باش، سحر یاد ما باش برچسبها: دوباره بساط طرب شد مهیا دوباره رسیده شب شور و غوغا
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۷ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۷ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۷ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
چکیده
یکی از مهمترین اصول اخلاقی در مکتب اسلام، احترام به پدر و مادر است: آیات و روایات تاکید فراوان در این باره دارند جالب این است که در موارد بسیار بعد از توحید و یکتاپرستی بدون فاصله احسان به این دو نهاد ارزشمند عالم خلقت را مطرح می کنند، آری اینگونه بیانات آن هم از قادر حکیم علی الاطلاق و رسول گرامی اش و ائمه هدی علیهم السلام خود بیانگر اهمیت آن است. کلید واژگان: احترام، احسان، حق، پدر، مادر، رابطه بین اینها. مقدمه: عواطف انسانی و حق شناسی دو مسئله ارزشمندی است که برای رعایت احترام به والدین کافی است و لی از آن جهت که در مکتب اسلام عزیز روی مسائل که عقل در آن استقلال دارد و عاطفه هم آن را در می یابد به عنوان تاکید حکم دارد و سکوت را ناروا می داند و در مسئله احترام والدین تاکیدات دارد که در جای دیگر کمتر دیده می شود. در قرآن کریم سوره لقمان آیه 15 می فرماید: « ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفاً» در این آیه شریفه توصیه می کند حتی اگر پدر و مادر کافر باشد احترام آنها لازم است: امام صادق علیه السلام می فرماید: « لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنه و هو من ادنی العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحد نظر الیهما» اگر چیزی کمتر از اف وجود داشت خداوند از آن نهی می کرد اف کمترین اظهار ناراحتی است و این حداقل مخالفت و بی احترامی نسبت به پدر و مادر است و از اسن جمله نظر تند و غضب آلود به آنها است. (مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ ج 12/ ص 96) جهاد یکی از مهمترین برنامه های اسلامی مادام که وجوب عینی پیدا نکند خدمت پدر و مادر و رسیدگی بامور آنها اهم از آن است حتی اگر جهاد رفتن موجب ناراحتی آنها شود جائز نیست. امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب جوان که شور جهاد در دل داشت ولی پدر و مادر ناتوان داشت که خیلی با و انس و علاقه داشت فرمود: « فوالذی بعثنی بالحق لانسها بک لیله خیر من جهاد فی سبیل الله سنه» قسم به آنکه مرا به حق مبعوث ساخته است اگر یک شب مادر با تو مانوس باشد از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است(مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ج 12/ ص 96) موثر ترین نفرین، نفرین پدر ومادر درباره فرزند است. اگر والدین برای فرزند نفرین کند او در بهشت راه ندارد نه تنها راه ندارد بلکه از بوی بهشت از فاصله های دور محروم می گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ایاکم و عقوق الوالدین ریح الجنه لوجد من مسیره الف عام و لا یجرها عاق» بترسید از اینکه عاق پدر و مادر قرار گیرید زیرا بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد ولی به مشام عاق والدین نخواهد رسید.( مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ ج12 ص 97) خداوند منان و حکیم نسبت به یکتاپرستی و احترام والدین از انسان این گل سرسبد عالم خلقت تعهد و پیمان گرفته است و آن هم در جایی مطرح ست که مطلوب و مقصود دلداری اهمیت وارزش باشد والا تعهد و پیمان معنی و مفهوم ندارد. خداوند در کتابش می فرماید: «و اذا اخذنا میثاق ببنی اسرائیل ان لا تبعدون الا الله و بالوالدین احسانا ..» (بقره/ 83) به یاد آور زمانی را که ازبنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید. گر چه شأن نزول آیه درباره ی بنی اسرائیل است اما در حقیقت یک برنامه کلی الهی را درباره ی تمام جوامع بشری بیانگر است: از آن جایی که اخترام به پدر ومادر در مکتب اسلام جایگا ویژه دارد لازم دیدیم در این مورد بحث داشته باشم گر چه نمی توانم حق مطلب را ادا کنم. و من الله توفیق. احترام و نیکی به پدر و مادر الف: نیکی به پدر و مادر معنی وسیعی دارد احترام به پدر و مادر معنی گسترده و وسیعی دارد به طور خلاصه هر شکل و ... هر نوع بی احترامی و هر چیزی که موجب ناخشنودی و نارضایتی آنها شود باید از آن دوری جست و در برابر آنها کاملاً خاضع و به خودش به آنها مودبانه و شایسته باشد و به تعبیر قرآن کریم: « و لا تقل لهما اف»(1) ترجمه: به پدر و مادر اف نگو. یعنی از ریزترین و کوچک ترین سخن و حرکتی که باعث آزردگی و بخش خاطر آنها گردد اجتناب کن. واژه ی اف بی مقدارترین و سبکترین تعبیر نامودبانه است که برای ابراز درد با ناراحتی گفته می شود. امام صادق علیه السلام فرمود:«لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنه و هو من ادنی العقوق و من العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحد النظر الیها» (2) ترجمه: « اگر در آزردن پدر و مادر خداوند چیزی را کمتر از اف میدانست از آن نهی می کرد» و از جمله آزردن این است که انسان یا چشم خیره بآنها بنگرد. اف گفتن از کمترین و بی مقدارترین موراد آزردن است از مفهوم این روایت فهیمده یم شود که احترام و نیکی به پدر و مادر تا چه اندازه وسعت و گسترش دارد. خلاصه این روایت بیانگر وسعت گسترش معنای بی احترامی به پدر و مادر است. ب: احترام و نیکی به پدر و مادر از دیدگاه قرآن در سیزده مورد ، قرآن کریم یاد از احترام و نیکی به پدر و مادر نموده و جالب اینکه در هفت مورد پس از دعوت به یکتایی و شکر خدا، بدون فاصله دعوت به احسان و تشکر از پدر و مادر می کند این مطلب بیانگر ارزش فوق العاده ی احترام به پدر و مادر است که بعد از اعتقاد به یکتای خدای منان مطرح و بیان شده است. 1-و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل الا تعبدون الا الله و بالوا لدین احساناً و ذالقربی» (3) ترجمه: « به یادآورید زمان اینکه از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدای یگانه پرستش نکنید و به پدر ومادر و نزدیکان ... نیکی کنید». در این آیه سخن از پیمان است که خداوند از بنی اسرائیل گرفته و آنها را بواسطه ی شکاستاندن این پیمان شدیداً مورد سرزنش قرار میدهد در این پیمان چندین مطلب آمده است من جمله دو مورد ذیل: 1-پیمان می گیرد که خدای یگانه را پرستش کنید و در برابر هیچ بتی سر تعظیم فرود نیاورد. 2- نسبت به پدر و مادر احترام ونیکی کنید. برنامه ای برای زنده ماندن ملت ها این آیه شریفه شأننزول آن درباره ی یهود است و در عین حال یک سلسله قوانین کلی و عمومی را برای همه ی ملل دنیا در بردارد، عوامل زنده ماندن، بقاء و سرافرازی ملت ها و رمز شکست آنان را یادآور می شود . الف: ازدیدگاه قرآن، سرافرازی و سربلندی ملتها در صورتی امکان پذیر است که خود را به قوی ترین قدرت و ریشه دارترین نیرو متکی سازند و در هر فراز و نشیبی زندگی با او مرتبط باشد واز او مدد جویند به قدرت تکیه کند که فنا و زوال در او راه نداشته باشد. اگر چنین کنند از هیچ کسی ترس و وشت نخواهد داشت و پیروزی و موفقیت آنها تضمین شده است و معلوم و هویدا است که چنین مبدئی جز آفریدکار جهان نخواهد بود آری این تکیه گاه خداوندا ست. ب: و از طرف دیگر ، برای بقاء و جاودانگی ملت ها هم بستگی خاصی بین ملت ها و افراد لازم است این عمل در صورت ممکن است که هر کس و هر فردی نسبت به پدر و مادر که شعاع زندگی آنها ست و بعد نسبت به خویشاوندان و اقربا و بعد از آنها نسبت به تمام افراد اجتماع و جامعه احترام بگذارد و با نیکی رفتار کند تا اینکه : همه بال و پر یکدیگر باشند. 2- و اعبدوالله و لاتشرکوا به شیئاً و بالوالدین احسانا!» (4) ترجمه: « و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید! و به پدر ومادر نیکی کنید...» در آیه فوق چندین مورد از حقوق اسلامی اعم از حق الهی و بندگان او و آداب معاشرت با مردم اشاره شده است. 1-نخست مردم را به عبادت و پرستش ذات باری تعالی و ترک شرک و بت پرستی که ریشه ی اصلی تمام برنامه های اسلامی است دعوت می کند دعوت به توحید و یگانه پرستی روح را پاک و نیّت را خالص، اراده را قوی و تصمیم را برای انجام هر کاری و برنامه ی مفیدی محکم می سازد از آنجا که آیه بیانگر یک سلسله از حقوق اسلامی است قبل از همه حقوق خداوند بر مردم را اشاره نموده و فرمود: « واعبدوالله و لا تشرکوا به شیئاً» 2- به جق پدر و مادر اشاره کرده و توصیه میکند: « نسبت به آنها نیکی کیند» « و بالوالدین احسانا» کمتر موضوع در قرآن مثل حق والدین مورد تاکید قرار گرفته است اینکه حق والدین در چندین مورد بعد از دعوت به پرستش خدای یگانه قرار می گیرد بیانگر اهمیت آن است علاوه بر این از چنین تعبیرهایی مکرر استفاده می شود میان یگانه پرستی و احسان والدین ارتباط و پیوندی وجود دارد و در حقیقت این چنین هم است چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه اول از ناحیه ی خدا است و در مراحل بعد به پدر وادر ارتباط دارد ، زیرا فرزند بخشی از وجود پدر ومادر است. بنابراین ترک حقوق پدر و مادر، هم دوش شرک به خدا است. 3-« قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (5) ترجمه:« بگو بیائید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برای تان بخوانم اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر ومادر نیکی کنید...» در این آیه به بخشی از محرمات الهی اشاره شده و جالب توجه این است که شرک به خدا و احترام به والدین را در ردیف اول قرار داده و احترام به والدین را بعد از شرک بیان می کند. نخست می فرماید به آنها بگو: بیائید تا آنچه را خدا بر شما تحریم کرده است برایتان بخوانم و بر شمارم « قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم» 1-«اینکه هیچ چیز را شریک و هم تای خدا قرار ندهید» «الا تشرکوا به شیئاً» 2- «نسبت به پدر ومادر نیکی کنید» « وبالوالدین احساناً» اگر در بیان محرمات الهی از شرک شروع می شود و نکته رمز قرآن این است که در واقع شرک سرچشمه اصلی همه ی مفاسد اجتماعی است و ذکر نیکی به پدر و مادر بلافاصله بعد از مبارزه با شرک و قبل از دستورهای مهمی همانند تحریم قتل نفس و اجرای اصول عدالت می آید دلیل بر اهمیت فوق العاده ی حق پدر و مادر در دستورهای اسلامی است این موضوع وقتی روشن می شود که می بینیم به جای تحریم آزار پدر و مادر که هم آهنگ با سایر تحریم های این آیه است موضوع احسان و نیکی کردن، ذکر شده است یعنی نه تنها ایجاد ناراحتی برای آنها حرام است بلکه علاوه بر آن احسان و نیکی در مورد آنان نیز لازم و ضروری است. 4- وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریما» (اسراء/23) ترجمه: « پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری برسد کمترین اهانت بآنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو». و اخفض لهما جناج الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا» (اسراء / 24) ترجمه: و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنها فرود آر بگو: پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده. توحید و نیکی به پدر و مادر قرار دادن توحید یعنی اساسی ترین اصل اسلامی، در کنار نیکی به پدر و مادر تاکید دیگری است بر اهمیت این دستور اسلامی. مطلق بودن احسان که هرگونه نیکی را در بر می گیرد و هم چنین والدین که مسلمان و کافر را شامل می شود سومین و چهارمین تاکید در این جمله است. توجه باین نکته نیز لازم است که فرمان معمولاً روی یک امر اثباتی می رود و در این جا روی نفی رفته است (پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید) ممکن است این شکل سخن راندن برای این باشد که: از جمله «قضی» فهمیده می شود که جمله دیگری در شکل اثباتی در تقدیر است و در معنی چنین می باشد. پروردگارت فرمان موکد داده است او را بپرستید و غیر او را نپرستید و یا اینکه مجموع جمله ی نفی و اثبات ( لا تعبدوا الا ایاه) در حکم یک جمله اثباتی است ، اثبات عبارت انحصاری پروردگار سپس به دنبال بیان یکی از مصداق های روشن نیکی به پدر و مادر پرداخته می فرماید: هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری و شکستگی برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمی تو باشد) از هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار وکمترین اهانت به آنان مکن حتی سبکترین تعبیر نامودبانه یعنی اُف به آنها مگو.(6) دقت و باریک بینی هایی در احترام پدر ومادر دو آیه ی فوق الذکر نهایت دقت و بارک بینی را لازم دارد چرا؟ برای اینکه قسمتی از ریزه کاری های رفتار مودبانه را نسبت به پدر و مادر بیانگر است. 1-انگشت روی حالات ضعف و ناتوانی آنها می گذارد یعنی حال پیری و زمین گیری ایشان را یاد آور می گردد، در آن حال ضعف و ناتوانی است که نیاز به حمایت و محبت دارد و می گوید ناچیزترین سخن آزاردهنده به آنها نگو. 2- یادآور می شود اگر آنها آنقدر پیر و ناتوان شود که نتواند از جا برخیزند و یا اینکه حتی قدرت دفع آلودگی را از خود نداشته باشد باز هم مسئولیت شما در قبال آنها سنگین تر است و این خود آزمایش بزرگی است که فرزندان به آن آزموده می شوند که: آیا وجود آنها را به داشتن چنین حالتی رحمت می داند و یا نقمت و بلا. آیا صبر و حوصله برای نگهداری دارند و یا آرزوی مرگ آنها را می کنند؟ 3- خداوند به پیامبرش فرموده: در این حال بآنها اف نگو یعنی اظهار تنفر وناراحتی نکن، داد نزن، صدا بلند مکن و با قول ملاطفت آمیز و بزرگوارانه بآنها سخن بگو که این خود نهایت ادب است. 4- قرآن کریم فرمان به تواضع و فروتنی می دهد و تواضعی که نشان محبت، علاقه باشد نه اینکه بیانگر چیزی دیگری باشد. 5- در موقع دعا و التماس آنگاه که رو به جانب رب العزه می کنی پدر و مادر را چه زنده باشد و چه مرده باشد فراموش مکن و تقاضای عفو و بخشش الهی را برای آنها داشته باش و بگو خداوندا همانطور که آنها مرا در کودکی تربیت کردند آنها را مورد رحمت بی پایان خویش قرار بده. نکته ی مهمی که از این تعبیر استفاده می شود این است اگر پدر و مادر امروز به مرحله ی از ناتوانی رسیده اند که قدرت دفع آلودگی از خود ندارند فراموش مکن و به خود مغرور مباش تو هم روزی و روزگاری چنین بودی که آنها هیچ گونه خودگذری و محبت را در مور تو فراموش نکردند تو هم امروز محبت و ملاطفت آنها را لازم است جبران کنی اگر چه جبران سخت است و آن ممکن نیست مگر با عنایت خاص الهی در این مرحله لازم می دانم این دعا را بکنم و بگویم بارالها دست مرا بگیر و مرا به این خدمت که قدرت بیان وصف آن را ندارم یاری فرما. آمین. « و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین»(7) ترجمه: ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکیکند مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی به زمین می گذارد ، و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است، تا زمانی که به قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد می گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمت را که به من و پدر ومادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خوشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان ، من به سوی تو باز می گردم و توبه می کنم و من از مسلمانم. در این ایه شریفه نخست به وضع و حال نیکوکاران پرداخته و از نیکی پدر و مادر و شکر زحمات آنها که مقدمه ای است برای شکر پروردگار آغاز می کند و می فرماید: « ووصینا الانسان بوالدیه احسانا». توصیه به معنی مطلق سفارش است، و معنی و مفهوم او تنها انحصار به سفارش های بعد از مرگ ندارد روی جهت است که بعضی از مفسرین آن را به معنی امر و دستور تفسیر کرده اند. بعد از بیان نیکی به پدر و مادر به حق شناسی مادر پرداخته و با دلیل آن را مطرح می کند و می فرماید: مادر او را با اکراه و ناراحتی حمل می کند، و با ناراحتی بر زمین می گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتن او سی ماه است. «حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا» در این مدت بزرگترین فداکاری و از خودگذشتگی را مادر درباره فرزند دلبندش از خود به نمایش می گذارد او را در جای نگهداری و بزرگ می کند و رشد می دهد که هیچ کسی دیگری را در آن جا نگهداری نمی کند و از شیره ی جان و مغز استخوان او را تغذیه می کند. از روزی که نطفه ی او منعقد می گردد حالت مادر دگرگون می شود و ناراحتی یکی پشت سر دیگری باو رخ می دهد هر قدر جنین بیشتر رشد و نمو می کند مواد بیشتری از شیره ی جان مادرمی گردد تا آنجا که روی استخوان و اعصاب مادر تاثر انکار ناپذیری می بخشد گاه خواب و خوراک واستراحت و آرامش او فدای فرزند می گردد و در دوران آخر، زمان حمل حتی نشست و برخواست برای او مشکل می شود اما مادر بواسطه عشق به فرزندی که بزودی دیده به جهان می گشاید و بر چهره دلربای مادر لبخند جانانه می زند این ناملایمات و مشکلات طاقت فرسا را تحمل می کند. سخت ترین لحظات زندگی زندگی مادر همان لحظه است که لحظه وضع حمل فرا می رسد خیلی از مادران در این لحظات حساس جان به قربان فرزند می کنند و زنده ماندن خود را فدای زنده ماندن فرزندمی کند به هر صورت آنگاه که مادر این بار سنگین را زمین گذاشت و فرزندش دیده به جهان گشود دوران سخت دیگری برای او شروع می شود دوران مراقبت دائم و شبانه روزی از فرزند دوران که به تمام نیازهای فرزند باید جواب گفت آن هم نیازهای کودکی که هیچ گونه قدرت به بیان آنها ندارد اگر دردی دارد، ناراحتی دراد نمی تواند آن را بیان کند اگرگرسنه است و یا تشنه و یا گرما زدگی و سرما خوردگی داشته باشد اصلاً توان و قدرت بیان آنها را ندارد آنچه او ابراز می کند ناله و فریاد است و اشک ریختن این مادر است که باید با حوصله و بردباری تمام و کامل این نیازها را تشخیص دهد و مانند یک دکتر حازق و دلسوخته نیازهای و را بر اورده سازد فرزندان کوچولو نیاز به نظافت دارد و این خود مشکل دیگری از مشکلات مادر است. نوزاد در این دوران گرفتار بیماری های مختلفی می شود این مادر است که شکیبایی فوق العاده و استثنایی به مقابله آنها برخیزد و فرزند عزیزش را نجات بخشد. قرآن در اینجا تنها از ناراحتی ها و مشکلات مادر سخن می گوید و از مشکلات و گرفتاری های پدر سخن به میان نمی آورد و اینگونه سخن گفتن باری تعالی برای بی اهمیت نشان دادن زحمات و مشکلات پدر نیست بلکه پدر در بسیاری از این مشکلات شریک مادر است ولی مادر سهم بیشتر در سختی و گرفتاری دارد لذا روی او بیشتر تکیه شده است. خداوند منان در ادامه آیه مورد بحث می فرماید: حیات انسان هم چنان ادامه می یابد تا زمانی که به کمال قدرت و نیروی جسمانی رسد و به مرز چهل سالگی وارد گردد «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه» حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی می فرماید: ظاهر این است که بلوغ اشد اشاره به بلوغ جسمانی و رسیدن به اربعین سنه (چهل سالگی) اشاره به بلوغ فکری و عقلانی است، چرا؟ برای اینکه معروف است: انسان غالباً در چهل سالگی به مرحله کمال عقل می رسد و گفته اند: غالب انبیاء در چهل سالگی مبعوث به نبوت شدند. (8) در مورد اینکه سن بلوغ جسمانی چه سنی است؟ در بین علماء و بحث و گفتگو است. بعضی سن بلوغ جسمانی همان سن معروف بلوغ را می داند ولی روایات بعضش تصریح دارد که سن هجده سالگی همان سن بلوغ جسمانی است. این هم مانع ندارد که این واژه در موارد مختلفی معنی متفاوتی داشته باشد البته این معانی متفاوت بواسطه قرائن که در کلام وجود دارد روشن می شود. به هر صورت قرآن کریم بعد از مطرح کردن اشد بلوغ و بلوغ اربعین سنه می فرماید: این انسان با ایمان و لایق زمان که به چهل سالگی رسید از خدای منان سه چیز را می خواهد: 1- پروردگاری به من الهام کن و توفیق عنایت فرما تا شکر نعمتی که به من و پدر ومادرم ارزانی داستها ی به جا آورم. «قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی»(9) در چنین سن و سالی انسان موحد و با ایمان هم ازعمق و وسعت نعمت های خدا برای خودش آگاه می گردد و هم از خدمات که پدر و مادر برای او انجام داده که تا باین حد رسیده چرا؟ برای اینکه خودش در این سن و سال طبق معمول پدر و مادر می شود و زحمات طاقت فرسا و بی شائبه و ایثارگرانه ی آنها را با چشم سر مشاهده می کند و می بیند وانگهی بی اختیار به یاد آنها می افتد و به نیابت آنها خدا را شکر گذاری می کند. 2- در مرحله دوم تقاضای او از خدایش این است: « وان اعمل صالحاً ترضاه» بارالها به من توفیق ده تا عمل صالح به جا آورم که تو از آن خوشنود باشی. 3- تقاضای سوم او باین صورت مطرح می شود « واصلح لی فی ذریتی» خداوند ا اصلاح و درست کاری را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش کلمه «لی» که در این جمله آمده بیانگر این است که این صلاح و درست کاری طوری باشد که نتایج آن عائد من نیز بشود. شگفتی این چند جمله ی از دعا در این است که در دعای اول پدر و مادر را شریک قرار می دهد و به دعای سوم فرزندان و ذریه خود را ولی در دعای دوم برای خودش دعا می کند. آری انسانهای صالح و ملکوتی هرگز تنها خود را در نظر نمی گیرند بلکه اگر با چشمی خود را می نگرد و با چشم دیگر به افرادی که بر او حق دارند می نگرند. آنگهی در پایان دو مطلب خیلی مهم را اعلام می دارد که هر کدام بیانگر یک برنامه ی اعلای عملی است یک « انی تبت الیک» پروردگارا من در این سن و سال بسوی تو باز می گردم وتوبه می کنم و به جا و حد رسیده ام که باید خطوط زندگی من تعیین گردد و خط سیر من تا آخرین مرحله ی زندگی من مشخص گردد، راستی من به مرز چهل سالگی رسیده ام و برای عبد چون من چه قدر زشت و زننده است که به سوی تو باز نگردم و خود را از گناهان با اب گوارای توبه نشویم. دو: برنامه ای دومش این است که می گوید: « و انی من المسلمین» خدایا من از مسلمین هستم. در واقع این دو جمله پشتوانه ی است برای آن دعاهای سه گانه و معنایش این است چون من توبه کردم و تسلیم مطلق در برابر فرمان توام خدایا تو نیز بزرگواری و مرا مشمول آن نعمت ها بفرما. آیه بعدی که آیه 16 از سوره احقاف است اجر و مزد این گروه از مومنان شکرگزار را بیان می کند که می فرماید: «اولئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا» (10) فعلاً مجال وارد شدن ای بحث نیست لذا از آن صرف نظر می کنیم و آن را به فرصت دیگری واگذار می کنیم و من الله توفیق. « و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکر لی و لوالدیک الی المصیر» (11) ترجمه: « ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را باناتوانی روی ناتوانی حمل کرد، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد. آری به او توجه کردیم که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت همه به سوی من است». در این آیه ی شریفه نخستین چیززی که مطرح می شود سفارش به پرد ومادر است و این خود بیانگر اهمیت حقوق پدرو مادر نسبت به فرزندان است واینگونه بیان الهی زنگ خطری است برای فرزندان که این حقوق را همیشه نصب العین داشته باشند. و برای اولین بار می فرماید: « و وصینا الانسان لوالدیه» ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم و آنگاه به زحمات فوق العاده ی مادر می پردازد و می فرماید: «و حملته امه وهنا علی وهن». مادر او را حمل کرد و در حالی که هر روز ضعف و سستی تازه ای بر ضعف او افزوده می شد. از نظر علمی این مطلب روشن و ثابت شده و تجربه نبز حاکی از این است که مادران هنگام بارداری شدیداً گرفتار وهن و سستی می شوند، چرا؟ برای اینکه : شیره ی جان و مغز استخوان خود را برای پرورش و رشد فرزند که در آینده ی نزدیک قره العین برای او می شود اختصاص می دهد. بدین لحاظ مادران در دوران بارداری گرفتار کم بود انواع ویتامین ها می شود و آن ها باید جبران گردد و الا برای مادران خطرناک است و ممکن است بدین جهت سر به بالین مرگ نهند و این وهن و سستی حتی در دوران رضاع و شیردهی نیز ادامه دارد چرا؟ برای اینکه شیر، شیره ی جان مادر است لذا به دنبال بارداری بلافاصله قرآن کریم دوران شیردهی را مطرح می کند و می فرماید: «و فصاله فی عامین» پایان دوران شیرخوارگی او دو سال است. و در سوره بقره آیه 233 نیز می فرماید: « و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین» مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می دهند. البته منظور دوران کامل شیرخوارگی است گاهی ممکن است کمتر از آن باشد. به هر صورت در این مدت سی و سه ماه، مادر بزرگترین فداکاری و خودگذری را هم از نظر روحی و عاطفی و هم از نظر جسمی و هم از نظر خدمات درباره فرزندش انجام می دهد و به دنبال توصیه به پدر و مادر خداوند منان می فرماید: «ان اشکر لی و لوالدین» شکر مرا به جا آور که من خالق و منعم اصلی تو هستم. یعنی این منم که تو را به این هیئت و شکل زیبا قالب زدم و به تو شعور، درک، عقل دادم و نعمتهای فراوانی در اختیار تو قرار دادم که قابل شمارش نیست این منم که تو را گل سرسبد عالم هستی قرار دادم و به پاس این نعمتها مرا شکرگذار باش و هم چنین لازم است که شکر پدر و مادر را بنمایی چرا؟ برای انیکه: آنها واسطه این فیض و عهده دار انتقال نعمت های من به تو می باشند. آری، در این جا شکر پدر و مادر در کنار شکر الهی قرار گرفته و این خود به نوبه اش بیانگر اهمیت شکرگزاری برای پدر و مادر است و این خیلی نکته جالب است و انسان باید با درک این حقیقت با خود ببالد که شکر پدر و مادر او در قبال شکر الهی قرار گرفته و آن را هم کسی دیگری نه بلکه ذات اقدس الهی خود شکر پدر و مادر را در کنار شکر خود هم ردیف آن قرار داده است. در قسمت پایان آیه قادر لایزال و در عین حال رئوف و مهربان با لحن که خالی از تهدید و هشدار نیست می فرماید: «الی المصیر» بازگشت همه ی شما به سوی من است» بله در این مورد اگر کسی سستی و یا کوتاهی کند در پیش گاه الهی و در روز محشر تمام این حقوق و زحمات مورد بررسی قرار می گیرد و موبه مو محاسبه می گردد و باید از این حساب و کتاب که رباره شکر نعمتهایش و هم چنین از شکر نعمتهای وجود پدر و مادر و عواطف پاک و بی آلایش آنها بر آئید و الا مورد عقاب او قرار خواهد گرفت. احترام به پدر ومادر و اطاعت فرزندان از پدران ومادران یکی از مسائل عمده و اساسی اسلامی است ولی از آنجا که توصیه به احترام پدر و مادر و اطاعت از آنها ممکن است این توهم را به وجود بیاورد که حتی در مسئله اعتقادی از قبیل ایمان و کفر نیز به آنها مماشات کرد وحرف آنها را پذیرفت این مسئله استثنایی دارد و آن هم استثنایی محترمانه لذا قرآن کریم می فرماید: « و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما» (12) ترجمه: « هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن (حداقل) آگاهی نداری از ایشان اطاعت مکن.» این آیه شریفه دستور قاطعانه می دهد رابطه انسان با پدر و مادر هرگز مقدم بر رابطه او با خداوند نباشد، و عواطف خویشاوندی هرگز نباید حاکم بر مسائل اعتقادی و مکتبی او گردد. جمله ی «جاهداک» اشاره به این حرف دارد گاهی پدر و مادر به گمان اینکه سعادت و خوش بختی فرزند را می خواهند، تلاش و سعی می کنند او را رهنمایی نموده به عقیده ای انحرافی خود سوق دهند و این طرز عمل کرد در مورد همه ی پدران و مادران دیده شده و می شود وظیفه ی فرزندان هم در هم چه مواردی این است: هرگز در برابر فشار و خواسته آنها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را محفوظ نگهدارد و وارد هیچ گونه معالمه ای نگردد توحید و عقائد توحیدی را با چیز دیگری معاوضه نکنند. ممکن است فرمان « فلاتطعهما» باز این توهم را بوجود آورد که در برابر پدر ومادر مشرک باید شدت عمل و بی حرمتی به خرج داد بلافاصله اضافه می کند عدم اطاعت از آنها در مسئله کفر و شرک دلیل بر قطع رابطه ی مطلق با آنها نیست بلکه فرمان می دهد « و صاحبهما فی الدنیا معروفا» (13) با آنها در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن. از نظر دنیا و زندگی مادی با آنها مهر و محبت و ملاطفت داشته باش و از نظر مسائل اعتقادی و برنامه های مذهبی تسلیم افکار و پیشنهادهای آنها نباش پس این گونه عمل کردن خود نقطه ی اصلی اعتدال است که تمام حقوق پدر و مادر در آن جمع است لذا بعداً می فرماید: « واتبع سبیل من اناب الی» (14) راه آنهایی را پیروی کن که به سوی من بازگشته اند و آن راه پیامبران و مومنان راستین است چرا؟ برای اینکه: « ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون» (15) بازگشت همه ی شما به سوی من است و من شما را از آن چه در دنیا عمل می کردید آگاه می سازم و بر طبق آن اجر و پاداش و کیفر می دهم. این قسمت آیه نیز هشدار است برای عمل کرد ما در نیا و باید متوجه آن باشیم به هر صورت لازم است یادآور شویم که آیه فوق کاملاً شبه چیزی است که در آیه 8 سوره ی عنکبوت بیان شده است و افراد علاقه مند می توانند در آن جا مراجعه کنند. پي نوشت ها : (1)-اسری/ 23. قرآن تفسیر نمونه/ج12/ ص 96، ناصر مکارم شیرازی، انتشار 1385: ناشر دارالکتب الاسلامیه- تهران /ع برچسبها: احترام به پدر و مادر
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۷ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
محمد تقی در حدود 1186 در فرهان زاده شد پدرش ، کربلایی محمد قربان ، آشپز و ناظر دستگاه قائم مقام فرهانی بود . مادرش ، فاطمه ( فاطمه سلطان ) دختر استاد شاه محمد بنا اهل فرهان و شاغل در دستگاه قائم مقام بود محمد تقی در خاندان قائم مقام و در میان فرزندان و برادر زادگان او رشد و نمو کرد . او کودکی و نوجوانی را در محیط دستگاه میرزابزرگ قائم مقام و پسرش میرزاابولقاسم قائم مقام - که هردو وزیر عباس میرزا شاهزاده اصلاح طلب ایرانی بودند - گذرانددر واقع امیر میهن دوستی و استقلال طلبی را از عباس میرزا و دو وزیر بلند آوازه اش آموخت . امیر خیلی زود در آن محیط فضل و ادب و سیاست ، پیشرفت کرد و فن نویسندگی را آموخت استعداد و هوش بالای امیر از چشمان تیزبین قائم مقام پنهان نماند که سبب پیشرت های بسیاری در آینده برای امیر شد پس از گذراندن دورهه ای تحصیل و مسئولیتهای کم اهمیت در سال 1207 به همراه هیاتی به سرپرستی خسرومیرزا برای عذرخواهی از واقعه قتل گریبایدوف در ایران راهی روسیه شد . وظیفه امیر در این سفر سیاسی منشیگری و ارسال گزارش عملکرد هیات برای قائم مقام بود این سفر از 1/ 1208 تا 12/1208 طول کشید حدود اوایل 1216 به مقام وزارت نظام اذربایجان - که مهمترین شهر آن دوران بعد از تهران بود -- منصوب شد و در ماه مهر همان سال به همراه ناصرالدین میرزا ولیعهد و امیرنظام رنگنه برای ملاقات با امپراتور روسیه به ایروان رفت . در اردیبهشت 1222 از سوی دولت ایران مامور شرکت در کنفرانس ارزنۀ الروم شداین کنفرانس که با حضور نمایندگان روس و انگلیس در کشور عثمانی برگزار می شد مامورین داشت که به اختلافات و نبردهای ریشه دار بین دوکشور ایران و عثمانی خاتمه دهد او در این ماموریت تسلط خود را به امور سیاسی به خوبی نشان داد و مورد تحسین نمایندگان سیاسی روس و انگلیس قرار گرفت نتیجه این کنفرانس که به عهندنامه ارزنۀ الروم بود در حقیقت اولین دست پخت سیاسی امیر بود که یک نگاه ساده به این عهد نامه و عهد نامه های پیشین نشانگر میزان تسلط امیر بر امور ساسی را نمایانگر میسازد و نشان میدهد که تا چه اندازه فکر استقلال این کشور پهناور را در سر میپرورانده است . هنگامی که محمد شاه قاجار در 13 شهریور 1227 برابر با 4 سپتامبر 1848 در گذشت او مقدمات سفر ناصرالدین میرزا را به تهران فراهم کرد . او در ابتدا با فراهم نمودن مبلغ 30 هزار تومان از بازار تبریز به همراه سربازان موجود در تبریز که حدود 30 هزار نفر بودند به سمت تهران به راه افتاد و لیاقت امیر در امر آراستن و رهبری سپاه سبب شد تا در محلی به نام چمن توپچی از سوی شاه جدید به لقب امیر نظام ملقب گردد . شاه شب شنبه 28 مهر ماه 1227 در تهران بر تخت سلطنت جلوس کرد و در همان شب امیر نظام را به عالیترین لقب و منصب کشوری یعنی اتابک اعظم ملقب کرد و از این تاریخ بود که در واقع امیر شخص اول مملکت و مسئول امور کشوری و لشکری شناخته شد مضمون دسخط شاه به امیر چنین بود : ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسئول هر خوب و بدی که اتفاق افتد میدانیم همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم ، کمال اعتماد و وثوق داریم و به جز شما به هیچ شخص دیگری چنین اعتقادی نداریم وبه همین جهت این دست خط را نوشتیم
مشکلاتی که از دوره قبل برای امیر باقی مانده بود عبارتن از : خرانه تهی کشور شورش در ایالات به ویژه فتنه سالار در خراسان بی نظمی و اختلاف در کلیه امور کشوری و لشکری یعنی به قول معروف سنگ روی سنگ بند نبود در سرزمین پهناور ایران ، که این ریشه در زمامداری افراد نالایقی چون حاج میرزا آقاسی و دیگر بی کفایتان داشت . همچنین علاوه بر مشکلات بالا این را هم باید افزود و ان هیجاناتی است که پس از مرگ شاه معمولا در ایران به وقوع می پیوست امیر با پشتکاری شگفت انگیز دست به اصلاحات زد و در این زمینه به موفقیتهای چشمگیری نایل آمد که به راستی اعجاب انگیز بود فهرستی هرچند کوتاه از خدمات ملی امیر که اورا کبیر کرد :
اصلاحات عمومی : مصمم گشت که تشکیلات اداری کشور را یکسره اصلاح کند خرید و فروش حکومت و ولایات را براندازد طبقه دهقان را از دست ستمگریهای گذشته آزاد نماید اصول مالیاتی کشور را تغییر دهد خزانه کشور را سر و سامان داد از مواجب و مستمریهای گزاف شاهزادگان و درباریان و دیوانیان و روحانیون کاست برای پادشاه حقوق ثابت تعیین نمود بر عایدات دولت افزود و میان دخل و خرج دولت موازنه ایجاد نمود
اصلاحات نظام : مشاقان نظامی اروپا استخدام کرد به تربیت صاحب منصبان جدید پرداخت فوج هیای جدید تازه ایجاد کرد و حتی از ایلات و عشاید سرحدی هنگ نظامی جدید ایجاد نمود ساخلوهای دایمی مرزی ایجاد نمود کارخانه اسلحه سازی و توپ ریزی احداث کرد لباس متحد الشکل نظامی برای سربازان و صاحب منصبان ایجاد نمود درجه های نظامی را تحت قانون جدیدی مشخص گردید
اصلاح دستگاه عدالت : دیوانخوانه و دارالشرع را بر اصول تازه ای بنیاد نمود امور عرف و شرع را از هم جدا نمود اقلیت های مذهبی زردشتی ، مسیحی و یهودی را از اجحاف ها رهانید آیین بست نشستن را شکست و حکومت قانون را استوار کرد
اصلاحات اخلاق مدنی : رشوه دادن ، دزدی و پیشگش دادن حکام ، دیوانیان و لشکریان را بر انداخت تملق گویی و القاب و عناوین ناپسندیده اهل دولت و مدیحه سرایی شاعران را منسوخ نمود هرزگی ، لوطی بازی ، قداره کشی و عربده کشیدن مستانه در کوی و برزن را از بین برد
اصلاح امور شهری : چاپار خانه و پست جدید راه انداخت آبله کوبی را تعمیم داد جزوه هایی در مبارزه با آبله و وبا در میان مردم و ملایان منتشر کرد یخچال ها را از آلودگی پاک کرد به سنگفرش کردن کوچه و بازار همت گماشت نخستین بیمارستان دولتی را بنا نمود برای حرفه پزشکی امطحان طبی مقرر ساخت از نهر کرج آب به تهران آورد
نشر دانش و فرهنگ نو : مدرسع دارالفنون را بنا نمود از فرنگستان استادان قابلی استخدام نمود به ترجمه کتاب های اروپایی همت گماشت چاپخانه های جدید بنا نمود روزنامه وقایع اتفاقیه را تاسیس نمود هیاتی از مترجمان زبانهای مختلف تشکیل و باب روزنامه های فرنگی را به ایران باز نمود
رواج صنعت : کارخانه های مختلف صنعتی و پارچه بافی ایجاد نمود از اهل فن چند نفری را به روسیه فرستاد تا فنون غربی بیاموزند در رقابت با کالا های خارجی از صنعت ملی دفاع نمود به استخراج معادن دست زد و آن را تا 5 سال ار مالیات معاف نمود استادان معدن شناسی استخدام نمود و مجمع الصنایعی از مصنوعات ایران تاسیس کرد و محصولات ایران را به نمایشگاه لندن فرستاد
توسعه کشاورزی : چندین سد بر رود خانه ها ساخت زراعت بعضی محصولات را معمول ساخت شیلات خزر را از اتباع روس گرفت و به ایران شپرد به آبادانی خوزستان توجه مخصوصی نمود
پیشرفت در تجارت : از بازرگانان داخلی و خارجی ایرانی پشتیبانی کامل نمود بر میزان صادرات ایران افزود و از واردات کالاهای لوکس و غیر ضروری جلوگیری نمود تیمچه امیر را به عنوان مجمع بازرگانان بنا نمود و تجارت ایران را سرو سامان داد
برخود امیر با دین نو ظهور : امیر در برخورد با دین اوران جدید یعنی سید محمد علی باب و پیروانش هیچ گونه نرمش و مدارایی از خود نشان نداد و با دین اوری به مقابله برخواست زیرا آن را مغایر با وحدت ملی و استقلال ایران میدانست امیر دوبار ازدواج کرد همسر اول او دختر عمویش یعنی دختر حاج شهبازخان بود نام او را جان جان خانم گفته اند ، امیر از همسر اول خود سه فرزند داشت ، میرزا احمد خان مشهور به امیر زاده و دو دختر امیر به هنگام صدارت از هسر اول خود جدا شده و در جمعه 27 بهمن 1227 با عزت الدوله ، تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه ازدواج کرد . از عزت الدوله نیز دو دختر داشت . عزت الدوله با اینکه خواهر تنی شاه بود اما در سرا شیبی سقوط و تباهی دولت امیر هیچگاه اورا تنها نگذاشت ، تلاش بسیار کرد تا از جان امیر در مقابل ستم برادر خود پاسداری کند اما نتوانست نام او نیز به عنوان الگوی وفاداری زن ایرانی همیشه در تاریخ این مرز و بوم زنده خواهد ماند منش شخصی و رفتار سیاسی امیر سخت مورد ستایش و توجه همگان قرار گرفت . حتی بیگانگان نیز هنگامی که میخواهند در باره او ودولتش مطلبی بنگارند ، بدون توجه به دول بیگانه در سقوط دولت او لب به تحسین و ستایش میگشایند دلایل این سقوط را باید از دو دید مورد بررسی قرار داد 1- عوامل داخلی 2- عوامل خارجی
نقش دولتهای خارجی به ویژه روس و انگلیس در تباهی دولت اکیر آشکار استو در واقع بدیهی است و در واقع همان گونه که استبداد دشمن ازادی است اسعمار نیز دشمن استقلال است امیر به استقلال ایران جان تازه ای بخشید و اقتدار دولت مرکزی را به رخ جهانیان کشیده بود . عوامل داخلی بر اندازی عبارتند از ناراضیان درباری ، شاهزادگان متضرر شده از تعدیل مواجب ، ورشکستگان سیاسی که در دولتهای پیشین سیاستهای حکومتیشان با شکست مواجه شده واینک از دریچه چشم حسد به اصلاحات امیر مینگریستند همه این افراد در زیر مهد اولیا مادر شاه گرد آمده و به تحریک و دسیسه علیه امیر مشغول بودند اما همه این عوامل تا روزی که شاه از دولت امیر حمایت میکرد هیچ کاری از پیش نمیبرد. در حقیقت مهمترین عامل داخلی سرنگونی دولت امیر را میباید در ماهیت استبدادی حکومت در کشورهای شرقی جستجو کرد بدون تردید یکی از ویژگی های مهم حکومت های اسبدادی و فردی ، تحمل نکردن اقتدار و ارزش اجتماعی فرد دیگری غیر از مستبد حاکم است. شاه نتوانست اقتدار و شکوه امیر را تحمل کند ، همان گونه که هیچ مستبد برتری و اقتدار شخص دیگری را در حوزه حکومت خوش بر نمیتابد ابتدا شاه تلاش کرد تا از اختیارات امیر بکاهد کمتر او را به دربار احضار میکرد و دستخط های خود را خطاب به دیگران نوشت ، شاه رفته رفته عرصه را بر امیر تنگ کرد امیر هم که طالب این خدمات نبود و نیست و برای خود سوای زحمت و تمام شدن عمر حاصلی نمیداند طی نامه ای به شاه از او میخواهد که پرده های را کنار زده و نیت اصلی خود را آشکار کند تا امیر هم بدان ها گردن نهد پس از کشمکشهای سیاسی بین شاه و امیر سر انجام شاه در 22 آبان ماه سال 1230 حکم عزل امیر را از صدارت اعلام نمود
متن نامه شاه : چون صدارت عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت بر شما دشوار است شما را از آن معاف کردیم باید به کمال اطمینان مشغول عمارت نظام باشید و یک قبضه شمشیر و یک قطعه نشان که علامت ریاست کل کراست فرستادیم و به آن کار اقدام نمایید تا امر محاسبه و سایر امور را به دیگر چاکران که قابل باشند واگذاریم
اما شاه حکم عزل امیر را با راحتی خیال و آسودگی صادر نکرد او متوجه محبوبیت امیر در بین توده های مردم و سپاهیان بود و به همین جهت به اشتباه فکر میکرد که امیر ممکن است در مقابل حکم عزل خود واکنش نشان دهد وعلیه شاه درست به اقدام خشونت آمیز بزند شاه در فرمان عزل امیر ابتدا امیر ار از وزارت بر کنار ساخت ولی عمارت نظام را برای چند روزی باقی گذاشت تنها کسی که در این روزها بین امیر و شاه وساطت کرده و میخواست بین آن دو آشتی بر قرار کند ، عزت الدوله همسر امیر و خواهر شاه بود امیر سعی نمود با شاه ملاقات نماید و حداقل از خام شدن کارهای پخته جلوگیری کنداما تلاش های او نتیجه ایی در بر ندارد امارت نظام او هم چندی بیش نپایید میرزاآقاخان نوری ، صدراعظم تازه به روی کار آمده که در دوران سلطنت محمد شاه قاجار به دلیل اختلاس و رشوه خواری شلاق خورده بود وابستگان پول پرست خود را مصدر کارهای نظام قرار داد و در امور سپاه مداخله میکرد امیر به تنگ آمده و در نامه ای به شاه چنین نوشت
این غلام نمیتواندنظم دهد ، بی نظمی هم کار از پیش نمیرود ... این درد غلام را میکشد که فردا مردم گویند آن نظم میرزاتقی خان گذشت . مرگ را برخود گواراتر از این حرف میداند ... امر امر جهان مطاع است
شاه به نامه امیر عتنایی نکرد و برعکس تصمیم گرفت که اورا به حکومت کاشان به حال تبعید بفرستد ولی عمل نابخردانه دالگورکی ، سفیر روس در تهران که اعضای سفارت روس را به منزل امیر فرستاد و شایع کرد امیپراتور روسیه ، امیر را زیر چتر حمایتی خود گرفته ، شک ، تردید و خشم را در دل شاه افزونتر کرد
امیر سرانجام در روز 29 بهمن سال 1230 از کلیه خدمات دولتی محروم شد سرانجام شاه بر اثر دسیسه های داخلیو خارجی فرمان قتل امیر را خطاب به حاج علی خان مراغه ای حاجب الدوله معروف به آقا علی طادر کرد متن فرمان شاه برای قتل امیرکبیر : چاکر آستان ملائک پاسبان فدوی خاص دولت ابد مدت حاج علی خان پیشخدمت ، خاصه فراشباشی دربار سپهر اقتدار مامور است که به فین کاشان رفته میرزاتقی خان فرهانی را راحت نماید و در انجام این ماموریت بینالاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد
در مرود قتل نیز چنین آمده است که چون حاج علی خان با همراهانش به باغ فین رسیدند علی اکبر بیک چاپار دولتی را دیدند که منتظر بیرون آمدن امیر از حمام بود که جواب نامه مهدعلیا را به عزت الدوله بگیرد فراشباشی با ماموران خود وارد حمام شدند و راه ورود و خروج حمام را بستند و سپس فراش باشی فرمان شاه را ارئه نمود امیر خواست عزت الدوله را ببیند و یا وصیت کند که اعتماد السساطنه اجازه نداد پس امیر به دلاکش دستور داد تا رگ های هر دو بازویش را بزند
برچسبها: زندگی نامه امیر کبیر
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۷ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال 359 - 370 هجری - در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود . پدرش عبد الله اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت ، زنی از اهالی روستای افشنه . عبد الله پدر بو علی دوران جوانی اش را در زادگاه گذرانیده و سپس به بخارا پایتخت حکومت سامانیان عزیمت کرد . هنگامی که عبد الله از شهر پدران خود به بخارا رفت سیصد سال از حکومت تازیان بیگانه گذشته بود و سامانیان بر بخارا حکم می راندند . هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت ، نزد پدر که مردی فاضل بود حساب ، ریاضیات ، رو خوانی قرآن و صرف و نحو زبان عربی می آموخت او از همان ابتدا بسیار باهوش بود و برای کسب دانش شوق و اشتیاق فراوانی داشت پس از چندی نیز به مکتب رفت که سر آمد هم مکتبی های خود بود او در ده سالگی قرآن را حفظ کرده و ادبیات و هندسه ریاضیات و صرف و نحو عربی را نیز میدانست ، او به طبیعت و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می پرداخته و بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه مند شده است هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا ، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبد الله نیز دارای شغل و منصب دیوانی بود . عبد الله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد الله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند . پیش از آن هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود . ابوعلی به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای میافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می گشت . ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت . ابوعلی سینا برای تکمیل و ارتقا معلومات خود چاره ای جز مداومت و کوشش خویش نداشت او طبیعیات و الهیات را نزد خود خواند . او تمامی کتابهایی که در دسترسش قرار میگرفت سود می جست و علم پزشکی را نیز خود به وسیله کتابهای بزرگان و تجربیات عملی نزد خود فرا گرفت ابوعلی در جوانی حکمت ماوراء الطبیعه را نیز آموخت و هر کتابی که در این زمینه به دستش می رسید مطالعه و تجزیه و تحلیل میکرد . روزی کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را به دست آورد و شروع به مطالعه آن کرد اما هر چه میخواند مفاهیم نهفته در آن را به دست نمی آورد و باز از ابتدا می خواند تا اینکه بیش از بیست بار کاتب را خواند اما هنوز مفهوم جملات کتاب را به درستی درک نمیکرد تا اینکه یک روز که از بازار بخارا عبور میکرد فروشنده ای راه او را گرفت و کتاب فرسوده ای را به وی فروخت . وقتی شروع به خواندن کتاب کرد متوجه شد که کتاب نوشته ابونصر فارابی و در مورد شرح اغراض ما بعید الطبیعه ارسطو است همان کتابی که هر چی ابوعلی رد آن اندیشیده بود برایش مفهوم نشده بود . در سال 375 هنگامی که ابوعلی سینا هجده سال داشت نوح دوم بر بخارا حکومت میراند . روزی غلامان امیر به دنبال وی آمدن تا برای معالجه امیر به بالین ی رهسپار شود . ابو علی سینا سابقه بیماری و نشانه های بیماری را که در امیر ظاهر شده بود از ابن خالد - پزشک مخصوص دربار - پرسید .معلوم گشت که امیر از مدتی پیش دچار درد و سوزش شدید معده و حالت تهوع شده و نیز بخشی از بدنش لمس گشته . ابو علی از روی عوارض بیماری به بیماری امیر پی برد و با بررسی ظروف مخصوص خوراک امیر بیماری امیر را مسمومیت ناشی از سرب اعلام کرد و اقدام به درمان بیماری امیر کرد . ابوعلی در قبال معالجه امیر از وی خواست اجازه ورود و استفاده آزادانه از کتابخانه سلطنتی بخارا را کرد - چرا که تنها شاهزادگان و بزرگان حق استفاده از ان را داشتند - و نوح ابن منصور نیز موافقت کرد . این واقعه که در هجده سالگی ابوعلی سینا اتفاق افتاد فصل تازه ایی در علم اندوزی و کسب دانش برای وی گشوده شد . کتابخانه بخارا کی از کاملترین کتابخانه های آن روزگار ایران به شمار میرفت و از اکثر کتابهای قدیمی و کمیاب یک نسخه در آن موجود بود روزی که ابن سینا به کتابخانه سلطنتی پا گذاشت ، شادی اش از دیدن کتابهای گوناگون موجود در آن بی حد و حصر بود . ابو علی با حرص و ولع همه آنها را از نظر گذرانید و در طول سه سالی که ابو علی در آن کتابخانه بود و به گفته یکی از شاگردانش دوره طلایی برای تکامل وی محسوب می شد را بگذراند و معلوماتش را در فقه عمیق تر کند . همچنین در مورد ادبیات و موسیقی و زوایای مختلف انها به تجربه و تحقیق بپردازد . او توانست بر روی نقشه های نجومی منجمان گذشته کار کند ابو علی در سن بیست سالگی شروع به نوشتن کرد و مجموعه ای در ده جلد به نام حاصل و محصول را به رشته تحریر در آورد بعد کتابی در باب اخلاق با عنوان البر و الائم - بی گناهی و گناه - نوشت ، نوشته بعدی وی کتابی در باب فلسفه به نام حکمت عروضی در بیست و یک جلد می باشد هنگامی که ابوعلی سینا بیست و یک سال داشت . روزی در کتابخانه مشغول مطالعه بود که متوجه حریق در قسمت را کتابخانه شد . سعی ابوعلی و نگهبانان برای خاموش کردن آتش بی فایده بود و کتابها طعمه آتش قرا گرفت بعد از آتش سوزی که به روایاتی عمدی و توسط دشمنان ابوعلی در دربار صورت گرفته بود در شهر شایعه کردند که خود بوعلی کتابخانه را آتش زده که این موضوع نیز در امیر اثر کرد و سبب شد تا از ورود ابوعلی به بیمارستان و درمانگاه جلوگیری کنند . در همین حال پدر بوعلی نیز درگذشت وسبب شد تا بوعلی تصمیم به سفر گیرد و با دوست خود ابوسهل مسیحی در سال 379 ترک دیار کرد و راهی مقصدی نا معلوم شد ابوعلی سینا پس از ترک پایتخت سامانی و گذشت نزدی به یک ماه در یکی از استراحتگاه های میان راه با مردی به نام منصور بن عراق برخورد کرد کسی که خود از نجیب زادگان و اندیشمندان دربار خوارزم بود و ابن سینا را به دربار خوارزم دعوت کرد . در آن زمان دربار خوارزم تمامی دانشمندان و فرزانگان را به دربار خود دعوت میکردند که به سبب وزیر فاضل ابن مامون ابوالحسن احمد بن سهیلی بود که دانشمندان را در دربار خوارزم جمع میکرد مرکز حکومت ابن مامون خوارزمشاه ، شهر گرکامج در ساحل رود جیحون بود . در دربار خوارزمشاهیان ابوعلی سینا و ابوسهیل به گرمی استقبال شدند ، و خود سهیلی وزیر خوارزمشاه به پیشواز ایشان آمد . پس از مدتی استراحت با امیر ابن مامون دیدار کردند و او نیز به ایشان خوش آمد گفت ابو علی برای مدتی نزدیک به سیزده سال در گرگانج ماند و در طول این مدت وقت خود را به تدریس ، تحریر و معالجه بیماران گذراند . وی در این مدت کتابها و رسالات زیادی به رشته تحریر در آورد که از جمله آنها میتوان رساله ای در مورد نبض به زبان فارسی ، رساله ای در مورد بیهودگی پیش بینی آینده بر اساس حرکت ستارگان به زبان عربی و قصیده ای در مورد منطق ، کتابی در باب فلسفه به نام بقاء النفس الناطقه و رساله ای در باب افسردگی با نام حزن الاسبابه و بسیاری بسیاری دیگر نوشت در این سالها ابوسهل همواره همرا بوعلی بود و دوستی بسیاری بین آنها پدید آمده بود . یک روز فرستاده ای از سلطان محمود غزنوی خبر داد که خوارزمشاه باید تمامی دانشمندان خود را نزد او و به پایتخت غزنویان روانه کند در این زمان بوعلی بر خلاف دیگر دانشمندان به غزنین نرفت و بعد از سیزده سال اقامت در گرگانج در زمستان سال 392 به هراه دوست خود ابوسهل مسیحی شبانه از گرگانج گریخت . سلطان محمود از نیامدن ابن سینا ناراحت شده و دستور میدهد تصاویر زیادی از وی کشیده برای فرمانروایان خراسان بفرستند وبرای دستگیری و تحویل او جایزه بزرگی تعیین میکند . ابو علی سینا ابتدا برای دیدن مادر خود راهی خراسان و شهر بخارا میشود . اما به زودی ماموران از برگشتن وی باخبر میشوند و و او دوباره مجبور به فرار میشود . و این بار همراه دوست خویش ابوسهیل راهی گرگان نزد سلطان قابوس بن وشمگیر میشود در بین راه بر اثر طوفان شن دوست و همراه خود ابوسهل را از دست میدهد .ابوعلی سینا بعد از طی مراحلی سخت وارد گرگان میشود که باخبر میشود سلطان قابوس توسط سپاهیانش کشته شده است .ابوعلی سینا هنگام ورود به شهر مورد لطف و احترام زرین گیس دختر سلطان قابوس که مانند پدر دوستدار فضلا بود قرار گرفت ابن سینا اوایل سال 392 به گرگان رسیده بود در منزل شخصی به نام ابو محمد شیرازی سکنا گزیددر این دوران بود که ابو عبیداله جوزجانی یکی از دانشجویان مستعد ابن سینا به خدمت او درآمد و تا پایان عمر ابوعلی سینا درخدمت او ماند . اوبعلی مدت یک سال در خانه ابو محمد ماند . ی مطالب را به ابو عبید جوزجانی میگفت و او مینوشت و مطالبی تحت عنوانهای الادویة القلبیه - دارویی برای قلب - و اروزة فی الطب - قصیده ای در باب طب - و در همینجا بود که فکر تالیف کتابی به نام قانون در مورد طب در ذهن ابوعلی پیریزی شد . ابوعلی در سال 393 عازم ری شد در این زمان پادشاهان آل بویه در نواحی شمالی و مرکزی ایران سلطنت میکردند ابن سینا به درخواست سیده خاتون ، زن فخر الدوله ، پادشاه ال بویه برای درمان فرزندش به ری رفت و پس از درمان مجدالدوله که صرع داشت ریاست و سرپرستی بیمارستان ری را پذیرفت در سال 394 ابوعلی به خدمت شمس الدوله در آمد ، شمس الدوله که از بیماری قولنج رنج میبرد و پزشکان بیماری وی را تشخیص نمیدادند توسط ابوعلی بهبود یافت و سمت طبیب مخصوص امیر را گرفت و بعد از چند ماه به سمت وزارت شمس الدوله منصوب گشت . در طی سالهایی که در همدان گذرانید نوشتن کتاب قانون در سال 398 به پایان رسید او در این دوران تعداد قابل توجهی کتاب و رساله نوشت . روز ها را صرف تدریس و طبابت در بیمارستان و رسیدگی به امور سیاست میکرد و شب ها را صرف تحریر و تالیف کتاب و بعضا بحث و شب نشینی با اندیشمندان همدان میکرد . در چهارمین سال وزارت قانونی برای کم کردن جیره غلامان و سپاهیان تدوین کرد که سبب شد سپاهیان علیه وی شورش کنند . شمس الدوله برای راضی کردن سپاهیان ابوعلی را به خانه شخصی به نام شیخ سعید ابن دخدوک تبعید کرد و فرمان او را جلوی چشم سپاهیان سوزاند . در دوران تبعید بود که ابوعلی کتاب شفا در مورد فلسفه و نکات مثبت نظریات ارسطو نوشت بعد از مدتی بیماری امیر وخیم شد و ابوعلی را نزد وی آوردند و بوعلی سمت وزارت خود را از سر گرفت . در همین ایام نامه ای از ابو ریحان بیرونی دریافت کرد که حاوی ده سوال بود که جواب آنها را در رساله ای به نام الاجویه عن مسائل ابوریحان بیرونی نوشت بعد از مرگ شمس الدوله ابوعلی سینا با علاء الدوله دائی شمس الدوله که حاکم اصفهان بود مکاتبه کرد و خواستار حضور در دربار وی شد که بعد از باخبر شدن سماء الدوله جانشین شمس الدوله ، به جرم خیانت او را در زندان دژ فرد جان در ناحیه فرهان زندانی کرد . ابوعلی کار نوشتن را در زندان نیز ادامه داد در سال 402 علاء الدوله به همدان حمله کرد ولی موفق به گرفتن دژ فرد جان نشد . بعد از آن سماء الدوله ابن سینا را مورد عفو قرار داد و او را به همدان باز گرداند . ولی بوعلی ماندن در همان را صلاح ندانست و از همدان گریخت و راه اصفهان را در پیش گرفت او در مدت زندان کتابهای الهدا فی الحکمت - راهنمای عقل - و کتابی دیگر با نام حی بن یقظان - زنده بیدار - را به پایان رساند و رساله ای در باب قولنج و بیماری قلبی به رشته تحریر در آورد در سال 403 ابو علی به اصفهان وارد شد وبه عنوان یکی از نزدیکان علاء الدوله در آمد ابوعلی سینا در اصفهان کتاب شفا را به پایان رساند . و بعد در سال های آخر عمر تمامی تجربیات خود در زمینه طب را در کتاب قانون نوشت و کتاب ارزشمند خود را کامل کرد در مهر 415 خبر حمله مسعود پسر سلطان محمود غزنوی به اصفهان رسید در همین هنگام علاء الدوله با سپاهیان خود از اصفهان خارج شد اوب علی نیز به همراه علاء الدوله از اصفهان خارج شد ولی کتابهایش در اصفهان ماند که مورد تاراج غارتگران ترک قرار گرفت و بسیاری از آنها از بین رفت یا به غزنه منتقل شد علاء الدوله به سمت همدان حرکت کرد در این سفر ابوعلی به قلنج مبتلا شد که جوزجانی به کمکش آمد ولی بوعلی برای آنکه زودتر بهبود یابد میزان دارو را افزایش داد که سبب از بین رفتن قوای جسمی او گشت او در این زمان کتابی در مورد اثبات خدا با نام حکمت المشرقین - فلسفه شرقی - که تقریبا نوعی وصیت نامه بود نوشت . بعد از چندی بیماری ابن سینا شدت گرفت وی که چندین بار بر این بیماری در بدن دیگران غلبه کرده بود نتوانست این بیماری را در خود درمان کند و در هشتم آبان ماه 415 در شهر همدان رخت از جهان فانی بر بست و او را در همان شهر به خاک سپردن
به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد. افزون بر این، ابنسینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشتهاست. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آنها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابنسینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شدهاست آثار فراوانی از ابنسینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که فهرست جامعی از آنها در فهرست نسخههای مصنفات ابن سینا آورده شدهاست. این فهرست شامل شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ابن سینا و ۱۱۱ اثر منسوب به او است. از مصنفات او: كتاب المجموع در یك جلد، كتاب الحاصل و المحصول در بیست جلد، كتاب البرّ و الاثم، در دو جلد، كتاب الشفاء، در هجده جلد، كتاب القانون فى الطب، در هجده جلد، كتاب الارصاد الكلیه، در یك جلد، كتاب الانصاف، در بیست جلد، كتاب النجاه، در سه جلد، كتاب الهدایه، در یك جلد، كتاب الاشارات، در یك جلد، كتاب المختصر الاوسط، در یك جلد، كتاب العلائى، در یك جلد، كتاب القولنج، در یك جلد، كتاب لسان العرب فى اللغه، در ده جلد، كتاب الادویة القلبیه، در یك جلد، كتاب الموجز، در یك جلد، كتاب بعض الحكمة المشرقیه، در یك جلد، كتاب بیان ذوات الجهه، در یك جلد، كتاب المعاد، در یك جلد، كتاب المبدأ و المعاد، در یك جلد. رسالههاى او : رسالة القضاء و القدر، رسالة فى الآلة الرصدیه، رسالة عرض قاطیغوریاس، رسالة المنطق بالشعر، قصائد فى العظة و الحكمه، رسالة فى نعوت المواضع الجدلیه، رسالة فى اختصار اقلیدس، رسالة فى مختصر النبض به زبان فارسى، رسالة فى الحدود، رسالة فى الاجرام السماویة، كتاب الاشاره فى علم المنطق، كتاب اقسام الحكمه، كتاب النهایه، كتاب عهد كتبه لنفسه، كتاب حىّ بن یقطان، كتاب فى انّ ابعاد الجسم ذاتیة له، كتاب خطب، كتاب عیون الحكمه، كتاب فى انّه لا یجوز ان یكون شىء واحد جوهریا و عرضیا، كتاب انّ علم زید غیر علم عمرو، رسائل اخوانیه و سلطانیه و مسائل جرت بینه و بین بعض العلماء. فلسفه • شفا • نجات • الاشارات والتنبیهات • حی بن یقظان
ریاضیات • زاویه • اقلیدس • الارتماطیقی • علم هیئت • المجسطی • جامع البدایع
طبیعی • ابطال احکام النجوم • الاجرام العلویة واسباب البرق والرعد • فضا • النبات والحیوان
پزشکی • قانون • الادویة القلبیه • دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه • قولنج • سیاسة البدن وفضائل الشراب • تشریح الاعضا • الفصد • الاغذیه والادویه کتاب قانون یک دایره المعارف پزشگی است که در ان تمام مبانی اصلی طب سنتی مورد بحث قرار کرفتهاست مانند :مبانی تشریح/اناتومی/ مبانی علامت شناسی/سمیولوجی/داروشناسی وداروسازی و نسخه نویسی/فارماکولوجی/وغیره.کتاب قانون در سال ۱۳۶۰ توسط مرحوم شرفکندی هژار از زبان عربی به زبان فارسی امروزی ترجمه شد وتوسط انتشارات سروش منتشرگردید وتاکنون چندین بار تجدید چاپ شدهاست. کتاب قانون در دانشگاههای اروپایی وآمریکایی تادو قرن پیش مورد استفاده پزشگان بوده وبه اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاست. وبعد از انجیل بیشترین چاپ را داشتهاست. افلاطون مغز و قلب و کبد رااز اعضای حیاتی بدن انسان ذکر کرده بود و لذا این اعضارا مثلث افلاطون /تریگونوم پلاطو/ مینامیدند.ابن سینااعلام نمود که دوام وبفائ نسل انسان وابسته به دستگاه تولید مثل است ولذا جمع چهار عضو مذکور را مربع ابن سینا/کوادرانگولا اویسینا / نامیدند. وی همچنین علاقه مند به تاثیرات اندیشه بر جسم بود و آثاری نیز در باب روانشناسی دارد.
موسیقی پورسینا تئوریدانی دارای دیدگاههای موسیقایی است. او مرد دانش و نه کنش در موسیقی بود ولی آنچنان از همین دانش نظری سخن میراند که گویی در کنش نیز چیره دست است. گمان میشود پورسینا و فارابی بنیادگذاران نخستین پایههای دانش هماهنگی(هارمونی) در موسیقی بودهاند. آثار موسیقایی پور سینا روی هم رفته پنج اثر مهم اوست که در بخشهایی از آنها به موسیقی پرداخته شده: • شفا • جوامع علم موسیقی • المدخل الی صناعة الموسیقی • لواحق • دانشنامه علایی • نجات • اقسام العلوم
: شاگردان ابن سینا
: ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان شاگرد بسیار معروف ابن سینا است که برخی از آثار او در دست است. وی از زردشتیات آذربایجان بود.ولی بعدها مسلمان شد و کنیهٔ ابوالحسن را برگزید. .چنانکه بسیاری از اراب تواریخ به این مطلب تصریح کرده اند و از نوشتههای خود ابوالحسن بهمنیار از جمله التحصیل چنین مطلبی تایید میشود. یکی از کتابهای ابن سینا به نام المباحث بیشتر شامل جواب سؤالات او است.
برچسبها: زندگی نامه ابوعلی سینا
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۷ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
ماجرای بحر طویلی که حسابی گل کرد بعد
از پخش نسخه مداحی حاج محمود کریمی، یکی از افرادی که تحت تأثیر آن قرار
گرفت، « علی فانی» بود. فانی از خواننده های جوانی است که دغدغه موسیقی
مذهبی دارد و ... عقیق: نیمه شعبان سال 90 بود که حاج محمود کریمی یک قطعه جدید در مدح امام زمان(عج) خواند. شعری که برای اولین بار خوانده می شد به دلیل گیرایی و قوت شعر، توجه خیلی ها را به خودش جلب کرد. شاعر شعر که به « شعر امام زمان(عج)» معروف شد، مجتبی روشن روان بود؛ یکی از مداحان اهل بیت(ع) که تا به حال اشعار زیادی در مدح ائمه اطهار(ع) سروده و با محمود کریمی هم ارتباط شعری زیادی دارد. این شعر جدید در قالب بحر طویل سروده شده بود و روایت سریع و زنجیره وار آن که از ویژگی های این قالب است و زبان ساده و همه فهمش، یکی دیگر از دلایلی بود که این بحر طویل را سر زبان بچه هیأتی ها انداخت. بعد از پخش نسخه مداحی حاج محمود کریمی، یکی از افرادی که تحت تأثیر آن قرار گرفت، « علی فانی» بود. فانی از خواننده های جوانی است که دغدغه موسیقی مذهبی دارد و قطعه هایی در این زمینه از او روی اینترنت منتشر شده، سال 91 بود که علی فانی این شعر را به صورت یک قطعه موسیقیایی خوانده و در دسترس مخاطبان قرار داد. نسخه ای که فانی با نام« چشم امید» ارائه داد، شکل جوان پسندتری نسبت به مداحی کریمی داشت. تنظیم موسیقیای اش به روز بود و به همین خاطر آنقدر دست به دست گشت تا مسؤولان صدا وسیما را هم مجبور کرد آن را از رسانه ملی پخش کنند. پخش تلویزیونی این اثر هم با استقبال مردمی مواجه شد وباعث شد بیش از قبل مورد توجه قرار بگیرد. پخش قطعه علی فانی این روزها با نام«به طاها، به یاسین» بین علاقمندان معروف شده. این آهنگ یکی از قطعه های آلبوم«عرش فرشیان» این خواننده جوان است که اگر از وزارت ارشاد مجوز بگیرد، محرم امسال وارد بازار می شود. آلبومی که در آن قطعه های دیگری در قالب بحر طویل هم وجود دارد. « بحر طویل» چی هست؟ خیلی از نوحه هایی که در مراسم عزاداری یا میلاد ائمه اطهار(ع) و تعزیه خوانی ها می شنویم، در دسته همین بحر طویل جای می گیرند. اما اصلاً بحر طویل چیست؟ بحر طویل نوعی شعر یا نثر موزون است با این ویژگی که بر خلاف بقیه قالب های شعر سنتی فارسی، مصراع های مساوی و بیت در آن وجود ندارد و به علاوه شعر بدون هیچ محدودیت طولی سروده شده و از یک یا چند قسمت به نام بند تشکیل می شود. اگر هم دلتان می خواهد کمی تخصصی تر در مورد این قالب بدانید، در هر بند یکی از دو رکن عروضی سالم« فاعلاتن» یا «فاعیلن» به هر تعداد که دلخواه شاعر است تکرار می شود. هر بند به بخش های هماهنگ که گاهی مسجع و هم قافیه هستند تقسیم می شود. معمولاً پایان بندها را قافیه و ردیفی که در پایان همه بندهای دیگر هم تکرار شده مشخص می کند. البته بحر طویل به جز قافیه پایانی می تواند در میانه مصراع ها هم قافیه داشته باشد. قالب«بحر طویل» از دوره صفویه به بعد مرسوم شد. قدیمی ترین نمونه بحر طویل نامه منثوری است که اواخر قرن نهم هجری در کتاب «تاریخ طبرستان و رویان و مازندران» اثر سید ظهیر الدین بن سید نصیرالدین مرعشی چاپ شده و از نظر شکل و ورن، بحر طویل محسوب می شود. «هدهد نامه» اثر «ابوالقاسم حالت» هم مجموعه ای از بحر طویل هاست. این کتاب تنها مجموعه قابل توجه بحر طویل در ادبیات فارسی محسوب می شود. « صامت بروجردی» هم یکی دیگر از شعرایی است که در این قالب شعر گفته؛ با این تفاوت که بحر طویل او از شاخه « بحر طویل منظم» است که در آن تساوی مصراع ها رعایت شده. البته بحر طویل منظم نسبت به نوع نامنظم اش طرفداران کمتری دارد. این روزها به خاطر ویژگی هایی مثل موزون بودن آزادی عمل در بلند و کوتاه کردن مصرع ها و قافیه ها و طنز و رجزخوانی که در بحر طویل وجود دارد، اسم« رپ فارسی» را هم روی این قالب گذاشته اند. متن اصلی بحر طویل میلاد امام زمان چشم امید نسخه ای که محمود کریمی از این بحر طویل خوانده، طولانی تر و کامل تر از کار علی فانی است که در تلویزیون پخش می شود. قسمت هایی که داخل پرانتز هستند، بخش هایی از شعر هستند که توسط علی فانی خوانده نشده است. اجرای اصلی حاج محمود کریمی
به طاها به یاسین، به معراج احمد، به قدر و به کوثر، به وحی الهی، به قرآن جاری، تو تورات موسی و انجیل عیسی بسی پادشاهی کنم در گدایی، چو باشد گدای گدایان زهرا؛ چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما، همه شیعه گردیم و بی تاب مولا (دوباره بساط طرب شد مهیا، دوباره رسیده شب شور و غوغا؛شب می فروشی،شب باده نوشی، شب لب نهادن به لب های صهبا شب هو کشیدن، گریبان دریدن، شب پر کشیدن، پریدن به بالا؛ چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما، همه شیعه گردیم و بی تاب مولا) ** غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما؛ مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل دل ای دل، بزن دل به دریا که دنیا به خسران عقبا نیرزد، به دوری ز اولاد زهرا نیرزد، و این زندگانی فانی، جوانی، خوشی های امروز و اینجا، به افسوس بسیار فردا نیرزد. اگر عاشقانه هوادار یاری، اگر مخلصانه گرفتار یاری؛ اگر آبرو می گذاری به پایش، یقیناً یقیناً خریدار یاری بگو چند جمعه گذشتی زخوابت؟ چه اندازه در ندبه ها زار یاری؟ به شانه کشیدی غم سینه اش را؟ و یا چون بقیه تو سربار یاری اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری؛ به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟ چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟ دل آشفته بودن دلیل کمی نیست، اگر بی قراری، بدان یار یاری؛ و پایان این بی قراری بهشت است، بهشتی که سرخوش زدیدار یاری نسیم کرامت وزیدن گرفته، و باران رحمت چکیدن گرفته؛ مبادا بدوزی نگاه دلت را، به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد، شدیداً گرفته خدایا به روی درخشان مهدی، به زلف سیاه و پریشان مهدی، به دست کریم و نگاه رحیمش، به چشم امید فقیران مهدی به حال نیاز و قنوت نمازش، به سبحان سبحان سبحان مهدی؛ به برق نگاه و به خال سیاهش، به عطر ملیح گریبان مهدی به حج جمیلش، به جاه جمیلش، به صوت حجازی قرآن مهدی، به صبح عراق و شبانگاه شامش، به آهنگ سمت خراسان مهدی به جان داده های مسیر عبورش، به شهد شهود شهیدان مهدی؛ مرا دائم الاشیاقش بگردان، مرا سینه چاک فراقش بگران؛ تفضل بفرما بر این بنده بی سراپا،مرا همدم و محرم و هم رکاب سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان ... ** ( ندیدم شهی در دل آرایی تو، به قربان اخلاق مولایی تو؛ تو خورشیدی و ذره پرتوترینی،فدای سجایای زهرایی تو نداری خمایری به مشتاقی من، ندیدم نگاهی به صهبایی تو، نداری خرابی به بی تابی من، ندیدم سبویی به مینایی تو نداری مریضی به بدحالی من، ندیدم دمی چون مسیحایی تو؛ نداری غلامی به تنهایی من، ندیدم غریبی به تنهایی تو نداری اسیری به شیدایی من، ندیدم کسی را به آقایی تو. امید غریبانِ تنها کجایی؟ چراغ سرِ قبر زهرا کجایی؟ تجلی طاها، گل اشک مولا، دل آشفته داغ آن کوچه غم، گرفتار گودال خونین، دل افکار غم های زینب، سیه پوش قاسم، عزادار اکبر گل باغ لیلا، پریشان دست علم گیر سقا، نفس های سجاد، نواهای باقر، دعاهای صادق، کس بی کسی های شب های کاظم، حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه، تمنای عزیز دل عسکری، پس نگارا بفرما کجایی ... کجایی؟) ** ( دلم جز هوایت هوایی ندارد، لبت غیر نامت نوایی ندارد؛ وضو و اذان و نماز و قنوتم، بدون ولایت صفایی ندارد دلی که نشد خانه یاس نرگس، خراب است و ویران، بهایی ندارد؛ مرا در کمندت بیفکن که دیگر، گرفتار عشقت رهایی ندارد خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا، شب قدر دیگر دعایی ندارد؛ یداللهی و حق به جز دست مشکل گشای تو مشگل گشایی ندارد غلام تو از ازل تا قیامت که این بندگی انتهایی ندارد؛ بیا تا جوانم بده رخ نشانم، که این زندگانی وفایی ندارد نگارا نگاهی که جز نوش لعلت، دل زخم خورده دوایی ندارد؛ بیا تا نمردم به فکر دوا باش، به فکر علاج دل بی نوا باش کریما! رحیما! رئوفا! عطوفا! نگارا! بهارا! بیا جان مولا، بیا جان زهرا، بیا جان زینب، بیا جان سقا سحر خیز مکه، سحر خیز کوفه، سحر خیز مشهد، سحر خیز کرب و بلا و مدینه، سحر یاد ما باش... سحر یاد ما باش...!)
یک گپ کوتاه با شاعر قطعه « به طاها، به یاسین» در عرض چند ساعت شعر را گفتم! شاعر این قطعه حاج مجتبی روشن روان از مداحان اهل بیت است. این شاعر همدانی علاوه بر مداحی، مسئوولیت های دیگری از جمله دبیری محفل شعرا و مداحان استان همدان و دبیری همایش های زیبایی شناسی مداحی را هم بر عهده دارد. _ فکر می کردید این شعرتان این قدر مورد توجه قرار بگیرد؟ به راستش، مدتی قبل از نیمه شعبان سال 90 سرودن قصیده ای در مورد امام زمان(عج) را شروع کرده بودم و دو سه ماه هم رویش وقت گذاشته بودم. صبح روز نیمه شعبان که از خواب بیدار شدم، ناگهان این شعر به ذهنم رسید. در عرض چند ساعت شعر کامل شد و بلافاصله آن را به محمود کریمی رساندم و او هم همان روز شعر را در یک مجلس خواند. فکرش را نمی کردم این شعرم نسبت به آن یکی که چند ماه وقت برایش صرف کرده بودم، این قدر با استقبال روبه رو شود. _ چرا قالب« بحر طویل» را انتخاب کردید؟ قضیه کاملاً خود جوش بود؛ یعنی من تصمیم نگرفته بودم بحر طویل بگویم، اما حین سرودن پیش آمد. البته ابیاتی که اول هر بند هستند در قالب غزل هستند و ادامه اش بحر طویل است. _ در نسخه ای که حاج محمود کریمی خوانده و نسخه ای که علی فانی خوانده، علاوه بر طول شعر، یک اختلاف دیگر هم هست. شروع شعر در این دو نسخه با هم متفاوت است. آقای فانی خودشان آن قسمت اول «به طاها، به یاسین به معراج احمد» را اضافه کرده اند و شعر هم البته به همین نام مشهور شده. _ با شما هماهنگ کرده بودند؟ نه. کلا در مورد خواندن این شعر با من صحبتی نکردند. البته همین که لایه هایی از جامعه با این نسخه موسیقیایی از شعر من ارتباط برقرار کرده اند و بخشی از جوان ها با آن به امام زمان(عج) متوسل شده اند،برای من کافی است. _تحصیلات شما در زمینه ادبیات است؟ نه. من 18 سال در حوزه بوده ام و تا پایه دهم هم در حوزه درس خوانده ام. _ باز خورد خاصی هم بعد از خوانده شدن شعرتان داشته اید؟ بازخورد خاصی که همین استقبال جوان ها از قطعه بود. اما یک بار یک بچه 8_9 ساله شعر را از حفظ جلوی محمود کریمی خوانده بود. همین که بچه ای به این سن هم به شعر من علاقمند شده بود، برایم ارزشمند و خوشحال کننده بود. برچسبها: به طاها, به یاسین, گفتگو با شاعر, متن کامل شعر و صوت
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت ۷ ق.ظ  توسط احمد غزالی 09116249701 فوتبال قائم شهر
|
کلمه و مناجات بسیار زیبای ((چشم امید 2)) با صدای آقای علی فانی که مانند دکلمه قبلی ایشان ((چشم امید-دکلمه به طاها به یاسین)) فوق العاده زیباست و ریسمان دلمان را از قتلگاه سیدالشهدا(ع) تا رنج فراق حضرت صاحب الزمان(عج) محکمتر می نماید
لینک دانلود در پایین همین صفحه(ادامه مطلب) می باشد.
ندیدم شهی در دل آرایی تو
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
به طاها...به یاسین...به معراجِ احمد...به قدر و...به کوثر...به رضوان و طوبی...به وحی الهی...به قرآنِ جاریبه تورات موسی...و انجیل عیسیبسی پادشاهی کنم در گداییچو باشم گدایِ گدایان زهراچه شب ها که زهرا، دعا کرده تا ماهمه شیعه گردیم و بیتاب مولاغلامی این خانواده، دلیل و مرادِ خدا بوده از خلقت مامسیرت مشخص...امیرت مشخصمکن دل دل، ای دل...بزن دل به دریاکه دنیا...که دنیا...که دنیا...به خسران عقبی، نیرزدبه دوری ز اولاد زهرا نیرزد...و این زندگانیِ فانی...جوانی...خوشی های امروز و اینجا...به افسوس بسیار فردا...نیرزداگر عاشقانه هوادار یاریاگر مخلصانه گرفتار یاریاگر آبرو میگذاری به پایشیقینا...یقینا...خریدارِ یاریبگو چند جمعه گذشتی ز خوابتچه اندازه در ندبه ها زاریاریبه شانه کشیدی...غم سینه اش راو یا چون بقیه تو سربارِ یاریاگر یک نفر را به او وصل کردیبرای سپاهش تو سردارِ یاریبه گریه شبی را سحر کردی یا نهچه مقدار بیتاب و بیمارِ یاریدل آشفته بودن...دلیل کمی نیستاگر بیقراری بدان یارِ یاری |
و پایان این بیقراری...بهشت استبهشتی که سرخوش ز دیدارِ یارینسیم کرامت وزیدن گرفتهو باران رحمت چکیدن گرفتهمبادا بدوزی نگاه دلت را...به مردم که بازار یوسف فروشی در این دورهِ بد...شدیدا گرفتهخدایا به روی درخشان مهدی...به زلف سیاه و پریشان مهدیبه قلب رئوفش که دریای داغ استبه چشمان از غصه گریان مهدیبه لب های گرم علی...یا علیشبه ذکر حسین و حسن جان مهدیبه دست کریم و نگاه رحیمشبه چشم امیدِ فقیران مهدیبه حال نیاز و قنوت نمازش...به سبحان...سبحان...سبحان مهدیبه برق نگاه و به خال سیاهشبه عطر ملیح گریبان مهدیبه حج جمیلش...به جاه جلیلشبه صوت حجازیه قرآن مهدیبه صبح عراق و شبانگاه شامشبه آهنگ سمت خراسان مهدیبه جان داده های مسیر عبورشبه شهد شهود شهیدان مهدیمرا دائم الاشتیاقش بگردانمرا سینه چاک فراقش بگردانتفضل بفرما بر این بنده بی سر و پامرا همدم و محرم و هم رکابسفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردانیا مهدی...یا مهدی...مددی |
برای دانلود از لینک کمکی کلیک کنید:
برای دانلود با لینک مستقیم از سرور سایت کلیک کنید:
با عرض پوزش!! به علت محدودیت پهنای باند سایت لینک مسقیم غیر فعال شده است. شما می توانید از لینک کمکی بالا استفاده کنید.

دکلمه جدید چشم امید 2 نیز به تازگی منتشر شده است و در سایت اصحاب یمین قرار گرفه است
دانلود دکلمه جدید ندیدم شهی در دل آرایی تو (چشم امید2) در فراق امام عصر(عج)
برای دانلود کلیک بفرمایید
| ردیف | عنوان | تاریخ صدور | شاکیان | متشاکیان |
|---|---|---|---|---|
| 1 | دیدار ذوب آهن و صبای قم | 1392/08/01 | آیین نامه | اصغر فروتن |
|
گروه شکایت: اظهار نظرها و مصاحبه های خلاف مقررات شرح شکایت: فروتن سرپرست تیم ذوب آهن با اعتراض به داور مسابقه و نماینده فدراسیون فوتبال مرتکب تخلف شد. رای صادره: به استناد بند "پ" قسمت یکم ماده 22 آیین نامه انضباطی، و به دلیل عدم سابقه قبلی وی با توبیخ کتبی توبیخ شد. |
||||
| 2 | دیدار ملوان انزلی و گسترش فولاد | 1392/07/30 | آیین نامه کمیته انضباطی | ملوان بندر انزلی |
|
گروه شکایت: تخلف تماشاگران شرح شکایت: در این دیدار تماشاگران باشگاه بندر انزلی اقدام به فحاشی کردند. رای صادره: به استناد بند 4 ماده 22 آیین نامه انضباطی، باشگاه ملوان انزلی به پرداخت سی میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. |
||||
| 3 | شکایت تراکتورسازی از قاسم دهنوی | 1392/07/21 | تراکتورسازی تبریز | ابوالقاسم دهنوی |
|
گروه شکایت: عدم تسویه حساب مالی شرح شکایت: قاسم دهنوی بازیکن سابق باشگاه تراکتورسازی بدون تسویه حساب مالی و عدم پرداخت مطالبه ی این باشگاه، به تیم دیگری پیوسته است. رای صادره: کمیته انضباطی به استناد مقررات ماده 18 آیین نامه، دهنوی را به پرداخت وجه مورد مطالبه باشگاه تراکتور سازی به مبلغ پانصد و هشتاد و دو میلیون و چهارصد و پنجاه هزار ریال محکوم کرد. |
||||
| 4 | دیدار سپاهان و پرسپولیس | 1392/07/16 | آیین نامه کمیته انضباطی | سپاهان اصفهان |
|
گروه شکایت: تخلف تماشاگران شرح شکایت: در این دیدار تماشاگران تیم سپاهان با استفاده از اشعه لیزر مرتکب تخلف شدند. رای صادره: باشگاه سپاهان به استناد بند 5 ماده 22 آیین نامه انضباطی، به پرداخت ده میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. |
||||
| 5 | دیدار سپاهان و پرسپولیس | 1392/07/16 | آیین نامه کمیته انضباطی | پرسپولیس تهران |
|
گروه شکایت: تخلف تماشاگران شرح شکایت: در این دیدار تماشاگران تیم پرسپولیس با استفاده از اشعه لیزر مرتکب تخلف شدند. رای صادره: باشگاه پرسپولیس به استناد بند 5 ماده 22 آیین نامه انضباطی، به پرداخت ده میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. |
||||
| 6 | دیدار سپاهان و پرسپولیس | 1392/07/16 | آیین نامه کمیته انضباطی | علی دایی |
|
گروه شکایت: اظهار نظرها و مصاحبه های خلاف مقررات شرح شکایت: علی دایی
سرمربی تیم پرسپولیس در مصاحبه پس از بازی اقدام به مصاحبه و بیان صحبت های
توهین آمیز علیه مقامات رسمی فدراسیون، مسابقات و تیم ها کرده است. رای صادره: به استناد بند 2 ماده 22 آیین نامه انضباطی، دایی به پرداخت هفتاد میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. |
||||
| 7 | دیدار سپاهان و پرسپولیس | 1392/07/16 | سپاهان اصفهان | محسن بنگر |
|
گروه شکایت: اظهار نظرها و مصاحبه های خلاف مقررات شرح شکایت: باشگاه
سپاهان از محسن بنگر بازیکن تیم پرسپولیس به دلیل مصاحبه پس از بازی و
اینکه می تواند باعث تشویش اذهان عمومی شده باشد شکایت کرد. رای صادره: کمیته انضباطی پس از بررسی شکایت مطرح شده موارد را از مصادیق تشویش اذهان عمومی تشخیص نداده و حکم به رد شکایت باشگاه سپاهان داد. |
||||
| 8 | دیدار ملوان انزلی و فولاد خوزستان | 1392/07/16 | آیین نامه کمیته انضباطی | مازیار زارع |
|
گروه شکایت: رفتار غیر ورزشی شرح شکایت: مازیار زارع
بازیکن تیم ملوان انزلی در این دیدار مرتکب رفتار غیر ورزشی، برخورد زننده و
بی احترامی به مقامات رسمی مسابقه و موجب تحریک تماشاگران به فحاشی در
دقایق پایانی بازی شد. رای صادره: به استناد قسمت "الف" و "ح" بند یک ماده 22 آیین نامه انضباطی، زارع به یک جلسه محرومیت از همراهی تیم مربوطه و پرداخت سی میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. |
||||
| 9 | دیدار ملوان انزلی و فولاد خوزستان | 1392/07/16 | آیین نامه کمیته انضباطی | ملوان بندر انزلی |
|
گروه شکایت: تخلف تماشاگران شرح شکایت: در این دیدار تماشاگران تیم ملوان انزلی با استفاده از شعارهای غیراخلاقی و اقدام به فحاشی مرتکب تخلف شدند. رای صادره: به استناد بند 4 ماده 22 آیین نامه انضباطی باشگاه ملوان انزلی به پرداخت بیست میلیون ریال جریمه نقدی و تذکر کتبی نسبت به جلوگیری از تکرار تخلف تماشاگرانش محکوم شد. |
||||
| 10 | دیدار فولاد خوزستان و سایپا | 1392/07/08 | آیین نامه کمیته انضباطی | فولاد خوزستان |
|
گروه شکایت: تاخیر در ورود به زمین مسابقه شرح شکایت: در این دیدار تیم فولاد خوزستان با دو دقیقه تاخیر وارد زمین مسابقه شد. رای صادره: طبق بند 11 ماده 22 آیین نامه انضباطی، باشگاه فولاد خوزستان به پرداخت شش میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. | ||||
اما جای تعجب دارد ، فردی که عامل نصب ریشه ناکامی های نساجی (احمد سعادتمند) بود امروز سخن از عدم دخالت سیاسیون در ورزش می زند؟؟؟؟
رفیق شفیق محمد عباسی (وزیر اسبق ورزش و جوانان) که با حمایت مدیرکل اسبق ورزش و جوانان راه حضور در ساختمان بهارستان را پیدا نمود و پس از انتخابش هم شاهد ارتقاء پست جناب مدیرکل به معاونت وزیر بودیم!! امروز سخن از جدایی نساجی از سیاست می کند؟!!!





آقای حسینی!! آیا فکر نمی کنید برای این رویکرد خیلی دیر شده است و هواداران نساجی به خاطر جمله معروف شما که (( خواسته های زینب امیرکمالی غیرمنطقی است)) دو فصل را از دست دادند؟
آیا به این موضوع توجه ندارید که حضور مدیر کل فعلی که زاییده ارتباطات خوب شما با محمد عباسی بود و مهدی پرهام را ایشان به طور مستقیم از تیم بیرون نمود و غیر مستقیم اسماعیل اسماعیلی و محمود اسدی را اخراج کرد و شخصاً سند من درآوردی برای سردار قاسم نژاد و قنبری صادر نمود عامل ناکامی های ماست و شما هم هنوز در کنار ایشان ایستاده اید؟
آیا گمان می کنید که جمله معروف شما به مهدی پرهام که ((بیرق شما در ستاد شخص دیگری بود)) از ذهن هواداران نساجی پاک می شود؟
آیا مهدی پرهام به دلیل بی مهری مسئولین رفت یا مدیرکل شما ایشان را به جرم بیرق نساجی از تیم بیرون انداخت؟
یکی از دوستان مطلع که خود در صحنه حضور داشتند به نقل از جنابعالی گفتند که شما در بازی اول نیم فصل قبل عنوان داشتید:((چه اشکالی دارد که تیم به مشهد برای بازی با ابومسلم نرود و فرض کنیم که یک بازی را باختیم!!!))
جناب آقای حسینی! آیا با توجه به اینکه انتخابات مجلس 2/5 سال دیگر است فعلا ً قصد مداخله ندارید یا نه ، می خواهید 4 ماه مانده به انتخابات دخالت کنید تا با حمایتهای لیدرهای سرسپرده و سایتهای حلقه به گوش جو انتخاباتی دهید؟؟؟







سید جان !
اوایل دهه 80 با شما کار کردیم. وقتی که شما مدیرکل بودید. یادمان نمی رود که نساجی در دوره مدیرکلی شما به لیگ دسته دوم سقوط کرد.
یادمان نمی رود که در دوره ای که شما مدیرکل بودید شخصی به نام رحمانی یک شبه مالک باشگاه شد!!!
چند سالی که شما نبودید نساجی با پرهام آرامش داشت . 1/5 است که شما آمدید و دوباره می بینیم که مشکلات آمدند!!!
چه نسبتی بین شما و مشکلات نساجی وجود دارد؟
تنها کسی که از قضیه نساجی می تواند سود ببرد عملاً شما هستید و کما اینکه در این دوره هم با حمایتهای یکی از مربیان قبلی نساجی توانستید به مجلس بروید!!
آیا در گفته خویش صادق اید که قصد دخالت در نساجی را ندارید و دخالت را همچون سم می دانید؟ یا اینکه نه. صحبتهای اخیر ریاست محترم جمهوری مبنی بر اینکه سایه سیاست از ورزش خارج شود مشکلات حل خواهد شد شما را به این موضع گیری رهنمون داشته است ؟
اگر واقعاً پای حرف خود ایستاده اید، کاری کنید که باشگاه نساجی بدون دخالت سیاسی و از طریق مزایده قانونی به مالک جدید واگذار گردد.
فکر نمی کنیم که کار سختی باشد. سهام باشگاه قیمت گذاری پایه می شود. و هرکسی قیمت خود را می دهد. بدهی های باشگاه هم از آن کسر خواهد شد و اگر تراز باشگاه منفی شد ، به مالک جدید تسهیلات بدهید. زمین معروف مافورجک و یا ....
مطمئن باشید اگر پارتی بازی را در واگذاری کنار بگذارید ارزش ریالی واقعی نساجی مشخص خواهد شد. هر چند که نساجی قیمت ندارد و قیمت گذاری برای عشق مردم یک استان کار درستی نیست.
سید جان! در انتظار پاسخ شما و یا عملکرد اجرائی شما در این خصوص هستیم و قضاوت می ماند با هواداران پرشور و با غیرت نساجی.
با توجه به اينكه مالك فعلي نساجي يعني آقاي قاسم نژاد به تعهدات مالي خود عمل نكرده است، تيم در اختيار اداره ورزش و جوانان مازندران قرار گرفت.
طبق شنيده هاي ما قرار است فردا جلسه اي با حضور مالك جديد ، نماينده پرهام و مسئولين قائمشهر برگزار شود و تيم به ايشان كه گفته مي شود از دوستان مالك سابق مهدي پرهام است و شغلش هم تجارت آهن و فولاد است واگذار شود.
گفته مي شود احتمالا نادر دست نشان هم جايگزين يونس گراييلي خواهد شد و 8 بازيكن نيز به تيم نساجي اضافه خواهند شد.
همچنين شنيده شده است مالك جديد به منظور صعود نساجي به ليگ برتر در فصل جاري براي در اختيار گرفتن اين باشگاه پا پيش گذاشته است و قصد دارد هزينه كند و معلوم نيست كه اين شخص سال آينده نيز در نساجي حضور داشته باشد.